در این جلسه شرکتکنندگان دربارهی لایههای مفهومی و روانشناختی رمان بحث کردند. مهمترین نکات مطرحشده عبارت بودند از:
محوریت سوگ طولانی شده
همه بر این نکته توافق داشتند که مهمترین مفهوم رمان، «سوگ ناتمام» نوال و رسول پس از مرگ فرزندشان است. این سوگ نه تنها زندگی شخصی آنها بلکه ساختار خانواده و رابطهی عاطفیشان را در هم میریزد.
جنگ بهعنوان تجربه مهم در زندگی
جنگ در رمان صرفاً یک واقعهی تاریخی نیست، بلکه حضوری مداوم در روان شخصیتها دارد. حتی پس از پایان جنگ، پیامدهای روانی آن ادامه مییابد.
زن و عاملیت زنانه
نوال بهعنوان شخصیت اصلی، تصویر تازهای از زن در ادبیات پساجنگ ارائه میدهد. او تنها قربانی نیست، بلکه با ترک خانه و پناهبردن به دارالطلعه دست به کنشی فعالانه میزند، هرچند این کنش نیز تلخ و پرهزینه است.
اقلیم و مکان
جنوب، با نخلها و کارون و گرما، نه صرفاً پسزمینه که شخصیت زندهی رمان است. فضای اقلیمی پیوند نزدیکی با تجربهی جنگ و ویرانی دارد.
تحلیل روانشناختی
اضطراب پس از سانحه و فلشبکهای مداوم به گذشته
افسردگی و انفعال در هر دو شخصیت اصلی
حس گناه و خودسرزنشگری در نوال
انتقال نسلی زخمهای روانی به فرزندان بعدی
تجربهی سوگ جمعی زنان در دارالطلعه که به عنوان سوگ طولانی شده از آن می توان یاد کرد.

درباره این سوالات چالشی هم در جلسه بحث شد.
۱. چرا عنوان «هرس» انتخاب شده و چه نسبتی با زندگی شخصیتها دارد؟
هرس در کشاورزی بریدن شاخههای اضافی برای زنده ماندن درخت است. در رمان، شخصیتها ناچارند بخشی از زندگی و هویت خود را «ببرند» تا به حیات ادامه دهند، اما این بریدن به جای رشد، بیشتر به زخم تازه منجر میشود.
2. روایت غیرخطی چه نسبتی با تجربهی سوگ دارد؟
ذهن سوگوار در زمان حال متوقف نمیشود و گذشته را مدام بازمیگرداند. ساختار غیرخطی بازتابی از همین اختلال روانی است.
3. آیا میتوان رسول و نوال را نمایندگان دو واکنش متفاوت به جنگ دانست؟
رسول با انکار و سکوت، نوال با شورش و گریز. این دو واکنش نشاندهندهی دو راه مواجهه با فقداناند، هر دو شکستخورده و ناتمام.
۵. نقش اقلیم جنوب در شکلگیری فضای رمان چیست؟
اقلیم بخشی از شخصیتهاست؛ گرما، خاک، نخل و کارون همه استعارههایی از جنگ، ویرانی و پایداریاند. بدون اقلیم، رمان هویت خود را از دست میدهد.
۶. چرا سوگ در رمان ناتمام باقی میماند؟
چون فقدان فرزند جایگزینناپذیر است و جنگ بهعنوان زخم جمعی اجازهی فراموشی نمیدهد. رمان نشان میدهد سوگ نه پایان دارد و نه مرهم.
شرکتکنندگان در پایان بر این نکته تأکید کردند که رمان «هرس» بیش از آنکه دربارهی جنگ باشد، دربارهی زندگی پس از جنگ است. مهمترین مفهوم آن «سوگ ناتمام» است که در استعارهی «هرس» متجلی میشود. این اثر نمونهای از ادبیات زنانهی پساجنگ در ایران است و مقایسهی آن با ادبیات جنگ دیگر کشورها (مانند لبنان) نشان میدهد که صدای زنان در مواجهه با جنگ میتواند هم روایت فقدان باشد و هم روایت مقاومت و یکی از شرکت کنندگان عزیز -زینب صادقی- قسمت کوتاهی از این رمان را با لهجه زیبای جنوبی روخوانی کرد که در کانال می توانید گوش کنید.
در پایان لازم به ذکر است که تمامی شرکت کنندگان از خواندن کتاب رضایت داشتند و به آن نمره بالایی دادند اما همه به این موضوع اذعان داشتند که کتاب بسیار دردناکی است و خواندن آن نیاز به روحیه نسبت خوبی داشت.
راستی اگه دوست داشتی توی گروه کتابخونی همراهمون باشی، حتما بهم خبر بده لینک گروه برات بفرستم. هفته ای یه کتاب زیر 200 صفحه میخونیم و سه شنبه ها ساعت 22 به صورت انلاین درباره اش صحبت میکنیم.