اگرچه که تهدیدات موجود در بازار و غیرقابل پیشبینی بودن آیندهی حتی نزدیک، باعث بههم خوردن معادلات اصولی و تعریفشده در برنامهریزی استراتژیک بهصورت استاندارد و آکادمیک شده است، اما بههر حال برای شرکتهای تولیدکننده و فعال، گریزی نیست به جز انتخاب و تصمیمگیری!
هر راهکاری که ارائه شود باید متناسب با بودجه، توانمندیها و نهایتا ژنتیک سازمان باشد و الزاما باید از راهکارهای تخیلی و خوشخیالانه پرهیز کرد.
۱- بازنگری فرایندهای مرتبط با زنجیره تامین: یکی از شریانهای اصلی تولید، رساندن به موقع، به مقدار کافی و با قیمت مناسب مواداولیه است. در شرایط فعلی عدم تامین به موقع و بعضا نبود برخی اقلام باعث خوابیدن خط تولید بعضی از محصولات و یا تغییر کیفیت آن به دلیل تامین از منابع جدید میشود.
هر سازمانی در شرایط فعلی الزاما باید:
* منابع تامین خود را گسترده کند و آلترناتیوهای مختلف داشته باشد و درصورت امکان بهشدت از تکسورسی بودن حذر کند.
* در صورت فسادپذیر نبودن، ذخیره مواد اولیه تایید شدهی خود را بالا ببرد و کنترل دقیقی روی موجودیها داشته باشد.
* سیستمهای توزیع و حمل و همچنین شبکه فروش را بهینهسازی کند.
۲- محصولات کمفروش که منافع بهخصوصی نیز برای سازمان ندارد را از لیست تولید خارج نماید.
۳- حداقل نوسان کیفیت را داشته باشد تا مشتریان وفادار خود را از دست ندهد.
۴- برنامه اختصاصی روی کاهش هدررفت منابع از قبیل آب و انرژی داشته باشد.
۵- منابع انسانی استراتژیک خود در سطوح مختلف کارگری و کارشناسی را شناسایی کند و برای حفظ آنها و مهمترین از آن بالا نگاهداشتن روحیه آنها تلاش دوچندان نماید.
۶- با سرویس به موقع ماشینآلات و تجهیزات، از نیاز به تعمیرات جلوگیری کند و در عینحال، قطعات یدکی کافی را در انبار موجود نماید.
۷- و در آخر، هرگز از فعالیتهای مارکتینگی، غافل نشود. خصوصا این فعالیتها باید توام با درک مشکلات موجود، کمک به تسکین دردها و زخمهای جامعه و متناسب با موقعیتهای پیشآمده برای مردم باشد که در غیر اینصورت میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
یادآور میشوم که در شرایط موجود در درجه اول باید به بقا فکر کرد و سپس به دنبال استفاده صحیح از موقعیتها بهوجود آمده بود. با توجه به تغییرات لحظهای قیمتها، حفظ یک رابطه مناسب و صادقانه با مشتریان خصوصا از طریق شبکههای اجتماعی، کمک شایانی در حفظ آنها خواهد نمود.