نمی دونم چطور حسم را با شما در میان بگذارم فکر کن سی و چند سال از عمرت گذشته باشه و احساس کنی در زندگیت به هیچ جایی نرسیدی؟ نمی دونم امروز موفقیت یکی از دوستانم رو دیدم که پژوهشگر برتر شده بود. خیلی خیلی خوشحال شدم بهش کلی تبریک گفتم و بهش افتخار کردم اما بعد چند ساعت به خودم نهیب زدم که تو چه کار کردی توی زندگیت که بهش افتخار کنی
چیزهایی بودن اما خیلی کم رنگ. به محیط کارم فکر کردم جایی که تا آخر عمرم باید کارشناس باشم و هیچ جای پیشرفتی نداره. به این که در محل کارم هم به جایی که میخوام نرسیدم. به استعدادم در گویندگی ،اجرا و... که دنبالش نکردم و تنبلی کردم. به خلاقیتها و نوآوری هام که داره از بین میره. خدایا راه نشانم بده.