Hamideh·۸ ماه پیشبوک سیر و روستای جویندیروز از اون روزایی بود که با اینکه ساعت ۳ بعد از ظهر تازه حرکت کردیم ولی انگار یه روز کامل زندگی کردیم جلوی میدون امام حسین قرارمون بود. ب…
Hamideh·۲ سال پیشترسسلام بعد مدت ها برگشتم ویرگول. حالا میخوام براتون از حال و هوای این روزهام بنویسم. همه چی از اولین روزهای شهریور شروع شد و حمیده ای که تصمی…
Hamideh·۴ سال پیشچرا اینقدر کم توقع شدمهمیشه از آدمای اطرافم توقع خیلی زیادی داشتند یعنی اگه تولدم میشدو برام کاری نمیکرد دنیا هدیه نمی خریدم خیلی شاکیم شدم عاشق این بودم که توی…
Hamideh·۴ سال پیشتولد ۳۸ سالگیامروز می خواهم درباره ی ویرگول بنویسم جایی که من در آن احساس راحتی زیادی می کنم درباره همه چیز سخن می گویم بی ترس و واهمه هر آنچه در ذهن می…
Hamideh·۴ سال پیشبه بهانه شروع سال تحصیلی جدیدگاهی ما آدم ها ارزش خودمون را وابسته می کنیم به چیزهایی که داریم مدارکمون ، خونمون ، سطح زندگی مون اما از همه اینا مهم تر حال خوب دلمون هست