هانیه علی اکبر
هانیه علی اکبر
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خون‌مردگی

خون‌مردگی مثل نیمه‌کاره ماندن کارهای شخصی یا قطع تعلق‌هایی‌است که گه‌گاه در وجودت دنبالشان می‌گردی. دردی سوسو می‌زند اما بریده بریده. تا زمانی هم که تغییر رنگ ‌ندهد، درد می‌آید و می‌رود. قطع تعلق هم گاهی فقط سوسو می‌زند. تا زمانی که دل و عقل‌ات همرنگ نشوند قطع تعلق‌ها کامل که نمی‌شود هیچ، فقط مثل خون‌مردگی دردی نصفه و نیمه می‌آید و می‌رود. اصلا هم نمی‌دانی فردا هم مهمانش هستی یا نه؟ باید صبور بود دیگر. صبور بود تا تغییر رنگ بدهی. صبور بود تا رد پای تعلق‌ها کم کم مثل خون‌مردگی محو شود. گمان نمی‌کنم که چال کردن اتفاقات راهش باشد، فقط مثل آرایش است روی خون‌مردگی‌. درمانی اگر برای خون‌مردگی باشد همان صبوری تا تغییر رنگ است. تعلقات هم برای ماندن و نماندن صبر می‌خواهد.

خونمردگیقطع تعلقدرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید