بعد از آنکه افراسیاب تورانی منوچهر پادشاه پیشدادی را در طبرستان محصور کرد ، سرانجام هر دو به صلح رسیدند و منوچهر از افراسیاب درخواست کرد که به اندازه پرتاب یک تیر از خاک او را به وی برگرداند . افراسیاب پذیرفت . فرشته ای که در آثار الباقیه اسفندارمذ ذکر شده ، حاضر شد و به منوچهر دستور ساخت تیر و کمان خاصی را داد. چوب ، پر و آهن پیکان این تیر و کمان از جنگل ، عقاب و معدن خاصی تهیه شد و بعد از آماده شدن تیر و کمان به آرش که تیرانداز ماهری بود دستور دادند تیر را پرتاب کند . آرش کمان را کشید و تیر رها شد و خود پاره پاره شد .خدا به باد دستور داد تیر را از کوه رویان بردارد و به اقصای خراسان برساند.این تیر که افراسیاب نشانه ای از خود بر آن نهاده بود در هنگام طلوع خورشید رها شد و در هنگام غروب فرود آمد . تیر بر درختی نشست ، می دانید چه درختی ؟ نکته مهم آنکه به طرز عجیب و غیر باوری داستان آرش در شاهنامه ذکر نشده است حال آنکه فردوسی از این داستان مطلع بوده و چندین بار به آرش و تیر آرش اشاره شده است.
#هوای_سفر