حسام‌الدین شمس
حسام‌الدین شمس
خواندن ۱۴ دقیقه·۴ سال پیش

کار، کار کنکور است

من دو سال دیگر کنکور رشته انسانی دارم، حدود یک سال است که درباره مقوله کنکور مشغول فکر کردن بوده ام، و می خواهم در این پست از نظرات شخصی خودم که در طی این مدت به ذهنم رسیده و جمیع نظرات دیگران را که خوانده یا شنیده ام بنویسم.

به نظر من مخالفت و نقد از کنکور سال به سال دارد افزایش پیدا می کند، و رک می گویم نمی دانم از این حجم از مخالفت باید ترسید یا خوش حال بود. وقتی فضای اعتراض گسترده می شود و تعداد منتقدین افزایش پیدا می کند، احتمال چرت و پرت گفتن هم زیاد می شود! یعنی عده ای زبان باز و شبه روشنفکر در میان منتقدین شکل می گیرند که با انتقاد های تند و تیز اما بی مبنایشان فقط موجب تهییج جامعه شده و به جای آنکه فضای انتقادی و گفت و گو_محور ایجاد بکنند فضای متشنج خلق می کنند! برای همین به عنوان یک دانش آموز که در پیش رویش کنکور قرار دارد وظیفه خودم می دانم که نظرات خودم را بنویسم.

من در این متن ابتدا ادعای مخالفین و دلایلشان را می نویسم بعد ادعای مدافعین کنکور دادن را می نویسم در نهایت هم جمع بندی خودم و تصمیمی که گرفته ام را ذکر می کنم. از همین ابتدا بگویم من رشته ام انسانی است و طبیعتا نمی توانم درباره رشته های دیگر چندان اظهار نظری بکنم به همین دلیل در این متن بیشتر از تجربیات شخصی خودم نوشته ام.

در پایان متن هم یکسری از یادداشت هایی که به نظرم به موضوع مرتبط بود را آورده ام که می توانید بهره مند بشوید.

خب آماده اید؟


دلایل منتقدین:


1- از دروس مدرسه لذت نمی بریم

منقدین می گویند کنکور موجب شده دروس به جای آنکه بتوان از آن ها لذت برده و به صورت مفهومی بیاموزیم تبدیل به یک مشت تست شده اند که موجب می شود دانش آموز دیگر از درس ها لذت نبرد. این موضوع را به شخصه خود من که رشته ام علوم انسانی است به شدت درک می کنم. علوم انسانی رشته ای است که مرامش پرسشگری، گفت و گو، پژوهش و اندیشیدن است. درسی مثل فلسفه، جامعه شناسی، اقتصاد یا روان شناسی هیچ کدام به نظر من حفظی نیست. معلم نباید متکلم وحده باشد. بلکه برعکس باید دانش آموز به قدری در کلاس بحث کرده و معلم را به چالش بکشد که بعد از کلاس زبانش تاول بزند! حفظ کردن فلسفه یا اقتصاد احمقانه ترین کار ممکن در رشته علوم انسانی است.


2- کنکور همه چیز را از دانش آموز می گیرد

دو سال آخر دبیرستان (متوسطه دوم) به گونه ای طراحی شده است که در عمل دانش آموز باید از همه علایقش دست بکشد. برای مثال بسیاری از اقوام و دوستان خودم (از رشته های مختلف) را دیده ام که به هنر هایی مثل موسیقی به شدت علاقه مند هستند اما می گویند کنکور به قدری زمان ما را گرفته که در عمل نمی توانیم چندان به سراغ آنها برویم. من که رشته ام انسانی است بخش مهمی از فعالیتم باید مطالعه کتاب های غیر درسی آموزشی باشد. باید از وقایع روز دنیا در حوزه علاقه ام با خبر باشم. باید کتب روز فلسفه، علوم سیاسی، اقتصاد و... را بخوانم تا بتوانم در رشته ام رشد کنم و برای جامعه مفید باشم. یکی از مسائل مهمی که سیستم کنکور ایجاد می کند، دانش آموز را تحت فشار شدیدی قرار می دهد. بسیاری از علایق، مهارت ها، هنرها و... را باید کنار بگذارد تا تمام وقت خود را وقف کنکور و به دست آوردن یک رتبه قابل قبول کند.


کنکور همه چیز را به جز درس "تقریبا" برای دو سال می گیرد.


3- این سیستمِ آموزشی دانش آموز را پخمه بار می آورد

سیستم کنکور محور، تقریبا دانش آموز را خرد می کند. بسیاری از مسائل مهم را به ما یاد نمی دهد. توانمندی ها، علایق، استعدادها، هنر، مهارت و مفاهیم بنیادین را نادیده می گیرد. یک لحظه بیندیشید واقعا در سیستم آموزشی کشور چقدر هنر ارج نهاده می شود؟ اگر دانش آموزی هنری هم بلد است به خاطر ذوق پدر و مادرش بوده است. چند مرتبه این سیستم به ما مفاهیم بنیادینی مثل عشق، ایمان، انسانیت، صلح و مداراجویی را یاد داده است؟

سیستم کاری به مقوله عشق ندارد. اگر کسی هم می خواهد واقع بینانه به این موضوع نگاه می کند، یا از روشنفکری خودش هست یا پدر و مادرش. بسیاری از مهارت های کاربردی مثل ارتباط موثر، سخنرانی، کنترل ترس ها و مهارت های روحی دیگر را که خودتان یقینا بهتر باهاشان آشنایی دارید. در آموزش و پرورش بیان نمی شود.


4- اجازه/فرصت فکر کردن نداریم

این مورد را در دلیل شماره یک گفتم ولی به قدری مهم است که لازم است یک بار دیگر تکرار بکنم. دانش آموز در سیستم آموزشی ایران قرار نیست بیاموزد، قرار است حفظ کند. دروسی مثل علوم انسانی وقتی برای دانش آموز واقعا موثر است که در پروسه کارهای پژوهشی، گفت و گو و بحث قرار بگیرد. دروس تجربی هم که نیاز به آزمایش کردن و مشاهده دارد. اما کنکور از ما فربه بودن دانش و مهارتمان در رشته مورد علاقه مان را نمی خواهد. او فقط از ما تست زدن را خواهان است. برای همین است که می گویم کنکور فرصتی برای اندیشیدن نمی دهد. کنکور تست می خواهد. کنکور پژوهشگر، دانشمند، هنرمند و یا مخترع نمی خواهد فقط «تست زن» می خواهد!


5- آینده شغلی در دانشگاه وجود ندارد

تحقیقی از آکسفورد می گوید (دقیق سالش را به یاد ندارم) تا ده سال آینده نیمی از شغل های کنونی از بین می رود، سرعت رشد علم هر روز نسبت به روز قبل دو برابر می شود. آن وقت با این سرعت دانشگاه در عمل عقب می ماند. دانشگاه و به خصوص مدرسه که کتاب هایشان تقریبا هیچ تغییری نمی کند در آینده فقط به عنوان یک مدرک برای پز دادن به درد می خورند. مدرکی برای اینکه عذاب وجدان خودمان را خاموش کنیم. در این شتابی که بر جهان حاکم است، بهتر نیست وقت خود را برای جایی که می دانیم کهنه خواهد شد تلف نکنیم و خودمان به سمت موفقیت حرکت کنیم؟


6- کنکور تنها راه موفقیت نیست

یکی از معروف ترین استدلال های منتقدین این است که می گویند ببینید این همه آدم موفق مثل مارک زاکر برگ (موسس فیسبوک) یا استیو جابز (مدیر سابق اپل) یا بیل گیتس (مدیر سابق مایکروسافت) و کلی آدم دیگر هستند که دانشگاه را نصفه رها کرده و موفق هم شده اند؟


7- ما زیر بار یک سیستم غلط نمی رویم

همه دلایل بالا موجب می شود که سیستم آموزشی از همه طرف ضربه بخورد، و نقصان هایش آشکار بشود. با بیان همه این دلایل دیگر چه لزومی دارد که من همچنان کنکور بخوانم و این مسیر را ادامه بدهم؟

کنکور دادن یا نه دادن مسئله این است:)
کنکور دادن یا نه دادن مسئله این است:)


خب این بخشی از دلایلی بود که منتقدین کنکور برای برداشتن کنکور یا شرکت نکردن در کنکور بیان می کنند. اما نباید بی انصاف بود پس حالا برویم سراغ دلایل مدافعین کنکور دادن.


دلایل مدافعین:

1- مسئله کنکور نیست

در یک کلام بخواهم بگویم به نظر من سیستم آموزشی ایران از پای بست ویران است. من این سیستم آموزشی را به یک درخت تشبیه می کنم. ریشه ها و تنه این درخت شامل دوازده سال تحصیل ما می باشد و کنکور میوه این درخت است. ببینید از نظر من کنکور یک مرحله مستقل نسبت به سیستم آموزشی نیست، کنکور ماحصل دوازده سال تحصیل یک دانش آموز است. سیستم از همان ابتدا ما را کنکوری رشد می دهد.

من تعجب می کنم از کسانی که می گویند کنکور باید برداشته بشود، آخر چطور؟ بعدش چی؟ کل سیستم از همان ابتدا ما را کنکوری تربیت می کند، برداشتن کنکور مثل یک ماده مخدر در کوتاه مدت به دانش آموز تسکین می دهد اما هنوز...

اما هنوز ریشه ها همان هستند که بودند. هنوز دانش آموز همان است، معلم همان است، مدیر همان است، معاونین همان هستند و کتاب ها هم همان هستند. اگر از کنکور بدمان می آید باید بدانیم درخت اشتباهی را کاشته ایم. اگر می خواهید کنکور را بردارید باید از ابتدا یک درخت جدید بکارید تا میوه ای دیگر به شما بدهد. کنکور ماهیتی مستقل ندارد، کنکور ثمره دوازده سال تحصیل ما هست و بس!


2- هدف ها متفاوت است

با این نکته موافقم که کنکور تنها راه موفقیت نیست. اما برای بخشی از دانش آموز ها واقعا هدف بزرگی است. دانش آموزی که هدفش و دغدغه اش رشته های پر طرفداری مثل پزشکی یا حقوق است باید این مسیر را طی کند. کنکور مسئله ای است که خود دانش آموز باید با توجه به اهدافش تعیین کند که آیا مسیر اوست یا خیر. برای مثال خود من هدفم به گونه ای است که برایم دانشگاه های برتر ایران نقش سرنوشت سازی دارد اما برای فردی دیگر می تواند به عکس عمل کند و بگوید که من هدفم مسیر دیگری دارد و لزومی نیست که از مسیر کنکورگذر کنم.


https://www.instagram.com/p/CDT-fpdlGlV/


3- خب بعدش چی؟

این سوال را بارها خانواده ام و مشاورانم از من پرسیده اند: خیلی خب تو می خواهی کنکور ندهی، خب به جاش چی کار می کنی؟! این سوال را باید هم کسانی که می خواهند کنکور ندهند و هم کسانی که خوهان برداشتن کنکور هستند ازشان پرسید:

*خب بعدش چی؟


کنکور برداشته شد حالا دانش آموزان چه کنند؟

این است که می گویم این سیستم از پای بست ویران است. سیستمی که ما را از ابتدا کنکوری پرورش می دهد با برداشتن کنکور تحولی در آن رخ نمی دهد. تصور کن یک جاده می کشند که مقصدش یک دروازه شهر است. کنکور مثل آن دروازه شهر است. شما دروازه را پلمپ می کنی، اما همچنان دانش آموزان را به این مسیر هدایت می کنی؟ آیا با برداشتنش تحولی رخ می دهد؟

عموم کسانی که با خیال راحت دغدغه ای برای کنکور دادن ندارند، کسانی هستند که پیش زمینه های لازم را خودشان به دست آورده اند. افرادی که از همان ابتدای نوجوانی مهارت های خود را بالا برده اند و حتی هنوز قبل از اینکه بخواهند کنکور بدهند در استارتاپ ها مشغول کار هستند و حقوق چند میلیونی دارند. یا حداقل تکلیف خودشان با کنکور ندادن مشخص است. می دانند که به جای آن، چه باید انجام بدهند.


4- کنکور همیشه می ماند

پیش بینی می کنم کنکور در چند سال آینده در نهایت برداشته خواهد شد، اما همچنان به فعالیت خود به صورت غیر رسمی ادامه می دهد. هر دانشگاهی که متقاضی اش بالا باشد باید به ناچار آزمون بگذارد و قطعا هر کسی نمی تواند به دانشگاه تهران، امیر کبیر، بهشتی، دانشگاه شیراز و... ورود پیدا کند. باز هم آزمون ها وجود خواهد داشت اما دیگر نه به آن وسعتی که الآن می بینیم.

اصولا در تمام دنیا دانشگاه های برتری مثل کمبریج، هاروارد، آکسفورد و... آژمون دارند، و هر کسی نمی تواند به پشت دروازه های آن ورود پیدا کند.


5- دانشگاه را تحقیر نکنید

دانشگاه ها سال به سال در ایران بیشتر تحقیر می شوند. و حتی گاهی می بینم که متاسفانه عوام، دانشگاهی ها را ریز می بینند. اما چرا؟ مدرک گرایی به قدری در ایران مرسوم شده است که اصالت دانشگاه از دست رفته است. الآن دانشگاه ها ورودی های بسیاری دارند اما خروجی هایشان (بخش قابل توجهی از آنها) حتی ذره ای سواد ندارند. وقتی با بی شرمی تمام جلوی دانشگاه تهران تبلیغات نوشتن دکتری چسبانده می شود، پر واضح است که دانشگاه تحقیر می شود. اما آیا این مشکل از نهاد دانشگاه است یا طرز فکر جامعه؟

یقینا دانشگاه تنها مسیر موفقیت نیست، یقینا کسی به صرف رفتن به دانشگاه خوب نمی تواند موفق باشد اما مزایای دانشگاه خوب را نمی توان کتمان کرد.

اول اینکه دانشگاه های خوب برای ما فرصتی ایجاد می کنند تا زیر نظر اساتید بی نظیر رشته تخصصی مان تحصیل کنیم.

دوم اینکه دانشگاه خوب برای ما شرایط حضور داشتن در کنار یک جو پویا از دانشجوهای فعال و با انگیزه را مهیا می کند و موجب شکل گیری ایده های درخشان و شاید در آینده استارتاپ ها بشود.

و همین دو مزیت می تواند ما را بسیار به سوی موفقیت در رشته تخصصی مان حرکت دهد.


جمع بندی:

در این یادداشت سعی کردم نظرات مخالفین و مدافعین کنکور دادن را ذکر کنم. و باید بگویم قصد من نه دفاع از کنکور است نه زمین زدنش. دانش آموزی هستم که دغدغه هایم در باب مسئله کنکور را نوشتم. من فکر می کنم اول اینکه با برداشتن کنکور تحولی رخ نمی دهد. مسئله را باید ریشه ای و با نگاه بلند مدت حل کرد. و این طور که به نظر می رسد این نگاه بلند مدت نصیب نسل ما دهه هشتادی ها نمی شود. خب پس ما که با کنکور تا چند سال دیگر رو به رو می شویم چه کنیم؟


من فقط می توانم بگویم همه چیز به هدف و صداقت خود دانش آموز بستگی دارد. اگر هدف و رسالت دانش آموز از مسیر کنکور گذر می کند باید سختی (و حماقتش!) را بپذیرد و تلاش کند. اگر هم مسیر دیگری غیر از کنکور دارد که به آن اطمینان داشته می تواند از همان راه به سوی اهدافش حرکت کند. مهم ترین نکته در تصمیم گیری برای کنکور جو گیر نشدن است! جو زده جامعه نشویم، به خصوص در زمان کنونی که منتقدین کنکور به شدت در حال افزایش هستند، اسیر جو آن ها نشویم که بعد بخواهیم با لحنی روشنفکرانه بگوییم: من این #کنکور_لعنتی را نمی دهم!


بهترین نگاه، نگاه منطقی است. کنکور نه قرار است تحولی عظیم در زندگی ما ایجاد کند و نه اینکه ما را به قعر جهنم ببرد، کنکور فقط یک مرحله است و این ما هستیم که باید انتخاب کنیم می خواهیم سختی این مرحله را متحمل بشویم یا خیر.

.

.

.

.

مشتاقانه منتظر نقدهایتان هستم. اگر تجربه دانشگاه را داشتید به شدت خوش حال می شوم بنویسید. اگر کنکوری هستید نظراتتان را مشتاقانه می خوانم. به طور کلی این نوشته با نظرات و نقدهای شما ارزشمند می شود، خوش حال می شوم که بنویسید.


https://virgool.io/@ARKhoshghalb/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A8-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D9%88-%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%D9%87-pms3ge6nfwnq?source=newFeed---MP--------3
https://virgool.io/@mrl/%D8%A8%D9%87%D9%85-%D9%85%DB%8C%DA%AF%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D9%86-rlaftqap5d3t
https://virgool.io/@einshiinghaf/%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%86%DA%A9%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%B1%DB%8C-ex1kll2mbhxl


کنکورکنکور لعنتیعلوم انسانیدانشگاه
در این صفحه دیگر فعالیت نمی‌کنم./ ایمیل من: hesamshamsnia@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید