ویرگول
ورودثبت نام
حسام‌الدین شمس
حسام‌الدین شمس
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

چرا من به گدا پول نمی دهم؟


تا چندی پیش هرگاه پدرم یکی از همین دست فروش های خیابانی را می دید، گاهی اوقات از آنها وسایلی را می خرید. اکثر اوقات این وسایل یکسری چیزهای به درد نخور و بیهوده بود، مثل یک جفت جوراب عطری، آدامس های بی مزه، بوگیر کفش و...

هر وقت می دیدم این کالاهای بی ارزش را آن هم با قیمتی سرسام آور می خرد از او می پرسیدم چرا خودت را اذیت می کنی؟ خب یک پولی بهشان بده بروند سرِکارشان، دیگر هم نیازی نیست چیزی از آنها بخری.

یک بار بهم گفت: وقتی از آنها خرید می کنم فروشنده هستند، اما وقتی بی دلیل پول می دهم، آنها گدا هستند.

یکی از بدترین خصلت ها گدا بودن است، انسان هر چیزی را که نداشته باشد می تواند گدایی اش را بکند. گدایی از نیاز می آید؛ گدا فقط گدای پول نیست، ما گدای نمره داریم، گدای شهرت داریم، گدای محبت داریم، گدای دوستی داریم، گدای قدرت داریم، گدای توجه داریم و به طور کلی در هر جایی که نیازی برای انسان ایجاد بشود امکان گدا شدن هم وجود خواهد داشت...

اگر کسی را در مدرسه، محل کار، خانواده و... دیدی که حاضر شد خودش را مسخره کند تا دیگران با او دوست شوند بدان او یک گدا است.

اگر کسی را دیدی که برای دیده شدن حاضر است در اینستاگرام از خودش هر عکسی بگذارد تا لایک بیشتری بگیرد بدان او یک گدا است.

اگر کسی را دیدی که برای به قدرت رسیدن حاضر است هرکاری کند ( هرکاری را بخوانید: دسیسه چینی، غیبت، حسادت و... ) بدان او یک گدا است.

اگر کسی را دیدی که برای به دست آوردن نمره از دیگران تقلب می کند بدان او یک گدا است.

خیلی از بزرگان، خواهش های نفسانی مثل قدرت، شهرت و ثروت را نهی می کنند، می دانی چرا؟

به عقیده من خیلی از افراد نمی توانند به این سه گانه ی شیرین ( قدرت، شهرت و ثروت ) دست پیدا کنند و چون نمی توانند به آنها برسند به گدایی روی می آورند. گدایی یک بیماری است، گدایی سرطان روح است. وقتی کسی را دیدی که در کنار پیاده رو چمباتمه زده و یک کاسه فلزی هم دستش است و برای به دست آوردن خرده ای پول ناله می کند، بدان عزت نفسش در حال جان دادن است، کسی که گدایی می کند، به زبان بی زبانی می گوید:

« من انسان بدبختی هستم، هیچ کاری از دستم بر نمی آید که برای زندگی ام انجام بدهم و محتاج سکه های پول خورد شما هستم، من یک ناامید هستم که هیچ امیدی به پیشرفت و ترقی ندارد... »

وقتی یک گدا دیدی به جای آنکه بهش پول بدهی، شاید بهتر باشد برایش کمی وسیله بخری که برود آنها را بفروشد، سعی کن گدا را فروشنده کنی نه اینکه گداترش کنی.

هر پولی که به یک فقیر می دهی یک گام برای نابودی روحش داری گام بر می داری.

من به گدا پول نمی دهم اما از دست فروش خریداری می کنم. چون دست فروش آنقدر عزت نفس دارد که با حقارت، دستِ نیاز جلوی دیگران دراز نکند، کسی که دست فروش و یا حتی واکسی است می توان بهش برای پیشرفت امید داشت چراکه به خودش متکی است، مسئولیت زندگی هرچند تلخش را پذیرفته و امید دارد تا بتواند خود را رشد دهد؛ شنیده ام که گاهی اوقات از بین عده ای تهی دستِ واکسی اندیشمندان بیرون آمده باشند اما هیچ گاه نشنیده ام که یک گدا بشود اندیشمند!

گدا شخصی است که حاضر است خود را حقیر نشان بدهد تا به چیزی برسد، گدا کسی است که حاضر است هر کاری بکند تا دیگران نیاز او را بر طرف کنند نه خودش! بعضی ها می گویند گدایی یکی از بهترین مشاغل در ایران است و می توان از احساساتی بودن مردم ایران استفاده کرد و پول خوبی به جیب زد!

شاید این طور باشد اما گدا در ازای این پول بزرگ ترین موهبت زندگی اش را از دست می دهد و آن هم عزت نفس است، او در قبال نیازش، روح و احترام خویش را می فروشد، من به شخصه حاضر به چنین قتل فجیعِ روحانی نیستم، پس به چنین افرادی پول نمی دهم.


تو چطور؟ با این تعابیر باز هم کاسه ی این افراد را پر می کنی؟

نظرت را برایم بنویس...

چرا من به گدا پول نمی دهم؟عزت نفس
در این صفحه دیگر فعالیت نمی‌کنم./ ایمیل من: hesamshamsnia@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید