ایران نیز همانند دیگر کشورهای جهان درگیر بیماری کرونا و بحرانهای مربوط به آن شده است. سیستم بهداشت و درمان، اقتصاد و سایر بخش های وابسته تمام کشورهای درگیر دچار مشکل شده اند. داستان متفاوتی که در ایران وجود دارد و مدام روی آن تاکید می شود، این است که مسئولان آن مدام از بی ملاحظه بودن مردم و عدم توجه آنها به هشدارها می گویند. از ابتدا تا به امروز مسئولان مکررا راجب این عمل اشتباه مردم صحبت کرده اند. این در حالی است که این مورد را در کشورهای دیگر به ندرت می بینیم یا اصلاً نمی بینیم و مسئولان دیگر ملت ها بیشتر تاکید بر شفافیت و اطلاع رسانی کامل و تمرکز بر رفع مشکلات دارند ولی چرا مردم ایران بی اعتمادند و به نوعی از دستورات مسئول مسئولان سرپیچی می کنند آیا این یک رفتار غیرقابل انتظار است؟
در این مورد میتوان گفت که اگر حکومت انتظار دارد صد در صد مردم تمام قوانین را رعایت کنند و هیچ گونه تخلف قانونی را شاهد نباشیم باید قرنطینه صددرصدی اعمال کند. بالاخره در تمام کشورها با هر سطح فرهنگی نمیتوان انتظار داشت با چندین و چند هشدار ۱۰۰ درصد مردم خودشان را موظف به رعایت قانون کنند. از طرف دیگر، از ابتدای شروع کرونا در ایران همه رسانه ها و خود همین مسئولان سعی در آرام نشان دادن اوضاع و جدی نبودن آن دارند. به طوری که هفته اول همه از اینکه کرونا شبیه یک بیماری سرماخوردگی ساده است صحبت میکنند و طوری وانمود می کنند انگار قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و بلا خود به خود رفع می شود. به نوعی به مردم این پیام را می دهند که اوضاع آنقدر هم که می گویند وخیم نیست. حال از مردم چه انتظاری دارید وقتی خودتان شفافیت به خرج نمی دهید و اوضاع را معمولی جلوه میدهید. طبیعتا مردم هم آنطور که باید نکات مورد انتظار را رعایت نمی کنند و مسئله را جدی نمی گیرند. وقتی شما به عنوان منبع اطلاع رسانی هر روز در تلویزیون نشان می دهید که کارگاههای مختلف، چندین هزار ماسک تولید میکنند و شرکتهای مختلف مواد ضدعفونی کننده به وفور تولید میکنند و خط تولید همه آنها حداقل دو برابر شده (بگذریم از اینکه هیچ کارخانه ای نمیتواند دو هفته ای خط تولید اضافه کند) و آی ملت وضعیت خیلی هم بد نیست. با این اوصاف از مردم چه انتظاری دارید وقتی خودتان شفافیت به خرج نمی دهید و اوضاع را معمولی جلوه میدهید. طبیعتا مردم هم آنطور که باید نکات مورد انتظار را رعایت نمی کنند و مسئله را جدی نمی گیرند. همین مردم در بازار اثری از ماسک و مواد ضد عفونی کننده نمی بینند و اگر هم هست با قیمت گزاف و نشان دهنده این که هیچ نظارتی وجود ندارد. مردم این چیزها را می بینند و بی اعتماد می شوند.
یا اینکه از روز اول اعلام می کنید فلان شرکت داروی مقابله با کرونا را ساخته است و یا اینکه ما موفق شدیم تست کرونا را بسازیم آن هم در تعداد انبوه. در سمت مقابل از بیمارستان ها خبر می رسد که با کمبود امکانات اولیه دست و پنجه نرم میکنند و تست به اندازه کافی نیست و حتی در خبرها داشتیم که عده ای بعد از مرگشان مشخص شده که بر اثر کرونا کشته شده اند. مردم همین ها را می بینند و بی اعتماد می شوند!
* در مورد دارو تاکنون اثر بخشی هیچ دارویی برای مبارزه با کرونا ثابت نشده است و همه ی چیزهایی که وجود دارد آزمون و خطاست. و اما تست کرونا. اگر ساختن آن اینقدر راحت بود که دو هفته ای توانستیم تعداد انبوه تولید کنیم، چرا از قبل نساخته بودیم؟ (تست مولکولی PCR برای تشخیص بسیاری از بیماریهای ویروسی استفاده میشود)
از طرف دیگر تضاد بین صحبت های مسئولین هم عاملی دیگر بر بی اعتمادی است. طرح هایی که یک روز از اجرای بدون درنگ آن حرف زده می شود و روز دیگر تکذیب. یک روز از شرایط عادی حرف زده می شود و روز بعد از بحرانی بودن شرایط میگویند. مردم این ها را می بینند و بی اعتماد می شوند!
همه این حرف ها که کنار هم بگذاریم متوجه میشویم مسئولان در یک ماه و نیم اخیر میخواهند به ما بگویند که شرایط عادی و تحت کنترل است. یک چیزی آمده ولی به زودی تمام می شود و جای نگرانی نیست. حال مردم چه کار کنند؟ تحت کنترل بودن شرایط را باور کنند و به فعالیتهای عادی خود مشغول شوند یا با تمام توان دستورات و هشدارها را جدی بگیرند؟ بالاخره بحران وجود دارد یا نه؟ مردم باید دقیقا چه کاری انجام دهند؟
واقعیت این است که اگر مسئولان از روز اول مردم را از عمق فاجعه ای که در آن قرار داریم آگاه می کردند، اگر آمار مبتلایان، کشته شده ها و تمام چیزهایی که باید شفاف گفته میشد تا مردم ترغیب شوند به جدی گرفتن موضوع بیان شده بود، وضعیت جور دیگری بود. مردم حق دارند بی اعتماد شوند و اگر نمیشدند اتفاق عجیبی افتاده بود. بی اعتمادی محصول نبود شفافیت است و اگر میخواهیم بحران را کنترل کنیم باید شفاف باشیم.