سلام.
امروز با آیه 65 سوره عنکبوت در خدمتتون هستم آیه ای بشدت تامل برانگیز!
ببینیم اول متن آیه رو :
«فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»
معنی آیه رو هم همچنین:
[مشرکان تا در امنیت و آسایشند، بر آیین شرک تعصّب دارند،] پس زمانی که در کشتی سوار می شوند [و در وسط دریا امواج خطرناک آنان را محاصره می کند] خدا را در حالی که ایمان و عبادت را برای او [از هرگونه شرکی] خالص می کنند، می خوانند، و چون به سوی خشکی نجاتشان می دهیم به ناگاه به آیین شرک روی می آورند.
داستان عجیب و بشدت نزدیکیه به ما.
درست زمانی که تو سختی ها همیشه مشغول پناه بردن به خدا هستیم و زمانی که مشکلمون حل میشه اصلا یادمون نمیاد که کی داستان و عوض کرده برامون!
من یه ارجاع میزنم به یک آیه بالاترش آیه 64 عنکبوت که میگه:
«وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»
که معنی خلاصش میشه: خیلی به این دنیاعه دل نبدین ها:(
اینجا جایی به جز لهو و لعب نیست! میگه خیلی فک نکنین شاخ شدین!
حالا وقتی آیه بعد و میخونیم میبینم مصداقش رو هم میاره و بشدت کامل ترش میکنه.
میگه یه سری هم هستن که آره!
داستان پیش میاد یادشون میاد که عه یکی هست که باید اینجا کمکمون کنه و میگن خدایا خودت کمک کن و داستان ولی زمانی که قضیه «لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر» (در یادداشت های قبلی بهش اشاره شد آیه ۴۵ عنکبوت) پیش میاد اکثرا جا میزنن.
جنس آیه رو اگر نگاه کنیم میبینم داره میگه بی معرفتی میکنن ها!
میگه خیلی اون احساسه خالصانه است ولی بعدش که خرشون از پل میگذره دیگه همچی یادشون میره.
با یه تیکه ای از فیلم جالب فارست گامپ تموم کنم که اگر دیده باشین اون یارو که دوتا پاشو از دست داده بود فرمانده عه و اتفاقاتی که افتاد که خیلی میتونست جالب باشه.
کاش بی معرفت نبودیم:)