مدتی بود که کتاب “مسیر شغلی” رو خوندم و میخواستم چکیده ای از اون رو تهیه کنم که هم سایر دوستان استفاده کنن هم خودم بعدا برای مرور به خلاصه اش دسترسی داشته باشم ولی متاسفانه فرصت نمیکردم یک روز که تو مطب دندون پزشکی منتظر بودم که نوبتم بشه از فرصت استفاده کردم و خلاصه این کتاب در نوت گوشی تایپ کردم الان که اومدم منتشرش کنم متوجه شدم متاسفانه به علت عجله نیم فاصله ها رو رعایت نکردم و از قضا ویراستار وردمم قبلا به دلایلی حذف کرده بودم خلاصه کمال گرایی رو گذاشتم کنار و خلاصه این کتاب بدون رعایت نیم فاصله ها میگذارم اگر osd نیم فاصله دارین میتونین از خوندن این مطلب صرف نظر کنین چون ممکنه اذیت بشین. خب دیگه بریم سراغ اصل مطلب:

کتاب مسیر شغلی اثری از دانشکده کسب و کار هاروارد است که به شما کمک میکند با ارزیابی و به روزرسانی مهارت ها مسیر شغلی خود را به بهترین نحو ممکن طراحی کنید و در مورد نحوه رسیدن به جایگاه حرفه ای مورد علاقه ی خود تصمیم بگیرید.
زمانی که قصد دارید مسیر شغلی تان را تغییر دهید (یا مسیر جدیدی را بیابید) مراقب باشید گرفتار وسوسه تغییر محل کار نشوید- باوری که می گوید اگر از شغلتان راضی نیستید، باید به شرکت دیگری بروید. حقیقت این است که احتمال دارد مشکل از شرکت (محل کارتان) نباشد. به احتمال زیاد، مشکل به جایگاه فعلی شما در شرکت مربوط میشود.
اگر از فرصت های موجود در شرکت تان که با علایق شما سازگاری بیشتری دارد بهره جویید، میتوانید با ارتقای نقش فعلی تان و یا به عهده گرفتن یک یا چند نقش کاملا جدید در شرکت، رضایت شغلی را دوباره در خود ایجاد نمایید. شرکت نیز از این موقعیت نفع میبرد، زیرا علاوه بر اینکه برای ارزیابی، استخدام و آموزش فرد جدید، هزینه ای صرف نکرده، کارمندی وفادار (که شما هستید) نیز در اختیار دارد.
امروزه، سازمان های بزرگ و کوچک میدانند برای اینکه در دنیای به سرعت در حال تغییر رقابت پذیری خود را حفظ کنند به کارکنانی نیاز دارند که:
به ایده یادگیری همیشگی به شدت معتقد باشند.
به طور منظم، علایق، ارزش ها و مهارت های خود را در جهت به عهده گرفتن مشاغلی که برای آنها مناسب تر هستند ارزیابی کنند.
به موفقیت شرکت خود متعهد باشند.
مهارت ها و رفتارهایی که شرکت در آینده به آنها نیاز خواهد داشت را درک نموده و در جهت رشد آن مهارت ها، مشتاق و توانا باشند.
بتوانند به راحتی از مرزهای موجود بین واحدهای سازمانی و دیوارهای حیل بین بخش های صف و ستاد عبور کنند.
مسیریابی در فرآیند تغییر شغل
مدیریت توسعه حرفه ای، مستلزم تلاشی مستمر و متمرکز از سوی شماست.
اولین و مهمترین مساله این است که خودتان را کاملا بشناسید. شناخت خود به این معناست که بتوانید به طور شفاف بیان کنید موارد زیر چگونه در مورد شما صدق میکند؟
هیجان انگیزترین علایق کاری: چه نوع کارهایی بیشترین علاقه و اشتیاق را در شما برمی انگیزد.
عمیق ترین ارزش های کاری: کدامیک از ارزش های کاری، همچون استقلال پول، روابط صمیمانه با همکاران برای شما بیشترین اهمیت را دارند.
بالاترین مهارت های حرفه ای: توانایی های کاری شما، یعنی چیزهایی که انجام دادن آنها را یاد گرفته اید، (همچون استفاده از برنامه کامپیوتری برای تجزیه و تحلیل داده ها) کدام هستند؟
دوم آنکه شما باید با فرصت ها و منابع مختلف پیشرفت که شرکتتان ارائه می دهد آشنا شوید. و سوم آنکه فرصت هایی که برای شما بهترین هستند را دنبال نمایید.
این فرآیند می تواند هم هیجان انگیز و هم ناامید کننده باشد. ممکن است گاهی اوقات دچار سردرگمی شوید و گاهی اوقات احساس کنید همه چیز خیلی سریع پیش میرود. بنابراین برای هر دوی این شرایط آمادگی لازم را داشته باشید.
مهمترین قدم در راه مدیریت حرفه تان این است که خودتان را بشناسید. چه به تازگی کار خود را آغاز کرده باشید، چه در آن باتجربه باشید ولی به دنبال تغییر باشید و چه از شغل تان راضی بوده اما قصد بهبود آن را داشته باشید، در هر صورت این اصل در موردتان صدق میکند.
می توانید چند بازی ذهنی مختصر انجام دهید تا خود را بهتر بشناسید. در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم.
بگویید از چه نظر منحصر به فرد هستید. از خود بپرسید کدام ویژگی خودتان را بیشتر دوست دارید؟ ویژگی خاص شما چیست؟ چه استعدادهای منحصر به فردی دارید؟
تصویرسازی ذهنی انجام دهید. چند مجله ورق بزنید و تصویری را بیابید که به بهترین شکل شما را توصیف میکند. از خود بپرسید چرا آن تصویر را انتخاب کرده اید.
کل زندگی تان را یک جا تصور کنید. تصور کنید عمرتان به انتها رسیده است و شما کل زندگی کاری خود را مرور می کنید. این جملات را تمام کنید:
" بیش از همه به ... افتخار میکنم".
" ای کاش... را انجام داده بودم."
پرسش از دیگران
افرادی که شناخت خوبی از شما دارند میتوانند منبع اطلاعاتی ارزشمندی برای آگاهی از علایق کاری، ارزش ها و توانایی هایتان باشند.
مشورت با همکاران. در هر شرکتی که کار میکنید، از همکارانتان بپرسید: " من را در شرکت چطور می شناسند؟ به چه چیز معروف هستم؟"
مصاحبه با دوستان. پنج یا شش نفر که شما را خوب می شناسند انتخاب کنید و این سوالات را از آنها بپرسید: "اگر دوستتان در مورد من از شما بپرسد، چه می گویید؟" "انگیزه من را در چه میبینید؟" "چه چیز من را آزرده میکند؟"
از افرادی که شما را می شناسند بخواهید بدون ذکر نام برای تان نامه بنویسند (تا بازخورد صادقانه آنها را دریافت کنید)
زمانی که قصد اصلاح مسیر شغلی تان را دارید، علایق اصلی کاری، یعنی فعالیت هایی که از انجام آنها بیشترین لذت را می برید، مهمترین عامل در شناخت فردی تلقی میشود.
هر چند شناخت علایق اصلی در شکل دهی به حرفه تان نقش اساسی ایفا میکند، اما ارزش های کاری نیز اهمیت دارند.
ارزش های کاری شامل: مزایای مالی، مزایای ناشی از ویژگی های شغل (تنوع و چالش فکری را دربرمیگیرد.)، مزایای سبک زندگی مانند تعادل میان زندگی شخصی و کاری که به شما اجازه می دهد سایر جنبه های مهم زندگی خود، نظیر فعالیت های خانوادگی و تفریحی را نیز دنبال کنید.
پس از آنکه مهارت های خود را ارزیابی کردید، قدم بعدی این است که از راه ترکیب اطلاعات مربوط به مهارت های خود با آنچه در مورد علایق اصلی کاری و ارزش های کاری تان فراگرفته اید، تصویری کلی از خود ترسیم کنید. اکنون میتوانید از این دانش و اطلاعات برای تعریف مجدد نقش خود استفاده کنید. همچنین میتوانید فرصت های رشدی که در شرکت موجود است را ارزیابی نموده و مناسب ترین آن ها را انتخاب کنید.
تا این مرحله شما تلاش کرده اید علایق اصلی کاری و مهمترین ارزش های ناشی از کار برای خود را شناسایی کنید و بالاترین مهارت های خود را بسنجید. حتی شاید فرصت شغلی هدف را نیز تعیین کرده باشید. حال قدم بعدی که باید برداشت چیست؟ در بسیاری از شرکت ها برای اینکه کارمندان بتوانند به بررسی فرصت های جدید بپردازند روند مشخصی وجود دارد. شما همچنین باید بدانید افراد مختلف در سازمان تان چه کاری انجام میدهند. آگاهی از این موضوع به شما در زمینه عملکرد شرکت اطلاعات زیادی می دهد.
در ساختارسازمانی شرکتتان افرادی را شناسایی کنید که به کار آنها علاقه دارید و سعی کنید با این افراد آشنا شوید. به آنها بگویید قصد دارید اهداف توسعه شغلی خود را تعیین کنید و تمایل دارید با آنها در مورد کارشان صحبت کنید.
نکته: حتی اگر در حال حاضر به شدت مشغول کار هستید، هر ساله برای خودتان اهداف توسعه شغلی تعیین کنید، این کار باعث میشود توسعه حرفه ای به اولویت اول شما تبدیل شود.
مراحل تعریف هدف شغلی:
1- آنچه در مورد علایق اصلی کاری، ارزش های ناشی از کار و مهارت های خود فراگرفته اید را مرور کنید.
2- فرصت های شغلی در سازمان تان را ذکر کرده و هر یک را شرح دهید.
3- سه دایره هم مرکز بکشید. یعنی یک دایره بزرگ بر روی یک صفحه کاغذ بکشید و در درون آن دایره ای کوچکتر بکشید (سعی کنید دایره به اندازه ای کوچک باشد که بتوانید بین دو دایره بنویسید.) دایره دیگری را هم درون دایره دوم بکشید. دایره کوچک مرکزی، حرفه هدف شماست.
4- فرصت هایی را ک هبا علایق اصلی کسب و کار شما همخوانی دارند شناسایی کنید. در خارجی ترین دایره حرفه هدفتان، آن فرصتها را بنویسید. این حلقه علایق اصلی شماست.
5- در حلقه علایق اصلی تان، فرصت هایی را که با ارزش های ناشی از کارتان همخوانی دارند پررنگ کنید.
6- فرصت هایی را که در مرحله ۵ پررنگ کردید به داخل حلقه بعدی منتقل کنید. این حلقه ارزش های اصلی شماست.
7- حال آن فرصت هایی در حلقه ارزشی اصلی تان که مهارت های کنونی و یا قابل انتساب شما همخوانی بیشتری دارند را پررنگ کنید.
8- فرصت هایی که در مرحله ۷ پررنگ کرده اید در حلقه مرکزی، یعنی حرفه هدفتان، وارد نمایید. اکنون شما حرفه هدفتان، یعنی شغلی که با علایق اصلی کسب و کار، مهمترین ارزش های ناشی از کار و مهارت های شما همخوانی دارد را مشخص ساخته اید.
نکته: اگر یکی از کارمندان تحت نظرتان به شما میگوید قصد دارد در مسئولیت های کاری اش تغییراتی اعمال کند ناراحت نشوید. این بدان معنا نیست که آن فرد دیگر تمایلی به کار با شما ندارد یا از کار خود عمیقا ناراضی است و یا قصد ترک شرکت را دارد. بلکه این تنها به این معنی است که آن فرد آگاهانه در پی به عهده گرفتن مسیر رشد حرفه ای خود است.
برای آنکه بتوانید از اهداف حرفه ای کارمندان تان پشتیبانی کنید باید از اهداف آنان مطلع گردید. یک راه عالی برای کسب این آگاهی برگزاری جلسات توسعه حرفه ای (PDR) با هر یک از کارمندان است.
منبع: کتاب مسیر شغلی: خودشناسی، فرصتشناسی، مهارتافزایی، اقدام
(راستی اگه دوست داشتی میتونی منو توی لینکدین هم دنبال کنی)