کوچ بودن یعنی اینکه من گوش شنوا داشته باشم.
بتونم بهترین بازخوردها رو بدم.
بتونم سوال قدرتمند بپرسم.
همه اینها با تمرین بدست میاد. یعنی بعد از یادگیری بتونیم به کاربگیریم تا اتفاق خوبه بیافته.
همراهی، همدلی و اعتماد باید بین کوچ و مراجعه اتفاق بیافته و فرقی نمیکنه بین تو و فرزندت و پدرت و همسرت باشه تا نتیجه بخش بشه تا طرف حرف دلش رو راحت بزنه.
یعنی این که اول از همه خودمون رو نشنویم. صبر کنیم تا ادامه حرفش رو بزنه و اگر او مطمئن بشه که ما حرفاشو شنیدیم آروم میشه و اون موقع حرفهایی میزنه که شروع کوچینگ است.
اول از همه بشنویم و شروع کنیم به کنجکاوی کردن به موقع و به اندازه ( یعنی باعث بشیم مخاطبت بیشتر فکر بکنه و یه جور دیگه فکر بکنه)
همیشه این اعتماد براحتی درست نمیشه تو باید درستش کنی مثل پل باید ساخته بشه.
یکی از ارزشهای اخلاقی کوچینگ محرمانگی و رازداری است که اعتماد رو شکل میده.