آنچه به عنوان اعتماد به نفس پایین ما را نگران میکند، عموماً (و البته نه همیشه) میتواند حاصل عزت نفس پایین باشد.
عموماآنچه به عنوان کمبود اعتماد به نفس میشنویم، و میبینیم که اکثر مردم برای بهبود اعتماد به نفس تلاش میکنند، بیش از آنکه واقعاً از جنس اعتماد به نفس باشد، میوهی نامطلوبی است که از ریشهی عزت نفس پایین روییده است و ما به جای درمان ریشه، در تلاش برای بهبود میوه هستیم.
کمبود عزت نفس باعث میشود به جای مقایسهی وضعیت امروز خودمان با گذشتهی خودمان، به صورت دائمی مشغول مقایسه خودمان با اطرافیان باشیم. اگر چه به عنوان شعار، همه بلدند از این حرفها بزنند، اما برای پیدا کردن کسانی که جرات و توانمندی دارند که خود را با دیگران مقایسه نکنند، باید چراغ در دست بگیرید و دور شهر بگردید و آخر کار هم، احتمالاً ناامید به خانه بازگردید.
بسیاری از مهارتهایی که ما در آنها قوی نیستیم، یا برای بهبودشان تلاش کردهایم اما موفق نبودهایم، در کنار علتهای مختلف، عموماً با عزت نفس پایین هم گره خوردهاند.
کسی که عزت نفس پایین دارد، هنگام سخنرانی، ارزش و اعتبار وجودش خودش را در گرو قضاوت مخاطب میبیند.
پس هر شکستی که اجتناب ناپذیر هم هست – نه تنها او را به تمرین بیشتر ترغیب نمیکند، بلکه انگیزهی او را از تلاش برای بهبود در سایر حوزههای زندگی نیز میگیرد.