حسین شورگشتی
حسین شورگشتی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

بی تو نمی‌شود

چشمانم را می بندم تا نبودت را تصور کنم...
دنیایِ بی تو را...
در دنیایِ بی تو...
زندگی...
امید...
ترس...
عدالت...
اخلاقیات...
کمال...
و حرص آدمی بی معنا است...
فکر که می‌کنم، چیزهای بی معنا در نبودت آنقدر زیاد است که قابل شمارش نیست...
در دنیای بدون تو اصلا، #وجود، معنا ندارد... چه شروعش و چه پایانش و وچه در میان این راه...
عقل آدمی شروعش را بدون تو درک نمی‌کند و پایانش را هم بدون تو نمی‌داند...
انسانی هم که سر و ته زندگی‌اش را نداند مثل ماهی در تنگ است که همیشه در حال چرخش به دور خود فکر می‌کند اقیانوس‌ها را در نوردیده...

پس خدایا شکرت که هستی...

خدادلنوشتهاللهبی توgod
طلبه و دانش‌پژوه رشته روانشناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید