ویرگول
ورودثبت نام
Hosseindonyagard
Hosseindonyagard
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

بن بست سکوت

گفتی هر چه دوست داری بنویس،،گفتم از چی؟ گفتی از این روزهایت،،گفتم این روزهایم مثل این روزهای تو دچار بن بست سکوت شده اند،،حال این روزهایم مثل حال این روزهای تو سرگردان است.

قسم به روشنی یک شروع بی پایان

ترا نوشتمت "ای جان" ...به کوشه ای از جان

نوشتمت به سکوتی که سهم بی تابی است

به نقطه چین....خیالم که جای تو خالیست

ترا دوباره سرودم به بیکران هوس

به جام پر ز وجودت..که عشق هستی ..و..بس

گلایه ای شدم همچون لبی به خالی جام

در این هوای خماری که نیستش فرجام

نه انتظار رهگذری هست از خیابانش

نه شوق آمدنت می برد به سامانش

چنان گرفته گلویم ز قحطی باران

قسم به تیرگی یک شروع بی پایان

ح.د

ارتباطاتمردمسکوتتنهائی
معمار هستم وبا نوشتن طراحی خیال می کنم و می نویسم چون نوشتن را از ننوشتن بیشتر دوست دارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید