[ ح ]
[ ح ]
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

میراث

صدايش در خود چيزهای غم‌انگیزی داشت. خاطراتی كه ته‌مانده‌ی کسی را در خود جای گذاشتِ بود، قه‌قه‌های بلندی كه كودكی‌اش را شكل می‌داد، شب‌هایی كه ديرتر از حدِ معمول صبح می‌شدند، و قصه‌هايی که در آن‌ها زیسته بود. با اين‌كه هيچ‌وقت راجع‌به‌شان چیزی نگفته بود.

در صدايش هنوز، می‌توان آن‌گونه كه مادرش را صدا می‌كرد، وقتی قربان صدقه‌ی پدرِ سراسر لبخندش می‌رفت را شنيد. می‌توان شنيد؛ آن دوستت دارم اولش را، همان‌طور لرزان. و حتی می‌توان شنید بغض‌هایی كه سال‌هاست بينِ رگ‌های حنجره‌اش دفن شده‌اند.

انسان تنها موجودی‌ست كه غم‌انگيز ترين حالت را به خود می‌گيرد و آن‌را تا وقتی که زنده است به تمامِ خودش آغشته می‌كند.

در صدای همه‌ی ما آثاری به جای می‌ماند، كه هويت‌مان است. و در همه‌ی ماجرايی كه از سر گذرانديم حضور داشتِ است.

بلند و آهسته. و گاهاً خاموش...


خیابانِ فلسطین، آذر ۹۸
خیابانِ فلسطین، آذر ۹۸





☁️ / IG:@Hosseinfelehga
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید