آدم سبک زندگیش رو از کارتنخوابها الگوبرداری کنه کمتر مخربه تا از اینستاگرام. حجم هذیان و کثافتی که در قالب زندگی روزمره و روانشناسی و اساس روابط انسانی توسط بلاگرهای اینستاگرامی داره تبلیغ و ترند میشه باورنکردنیه. ده دقیقه اون تو باشی از تمام چیزهایی که با سالها تلاش و زحمت به دست آوردی حالت بههم میخوره و پارتنرت تبدیل میشه به یه walking red flag عظیم و یازدهتا آدم سمی توی زندگیت پیدا میکنی و جای خالی سهتا سگ و یازدهتا گربه و چاهارصدتا پروداکت هوشمند از قهوهساز و جارو بگیر تا مسواک و مستراح یقهت میکنه و احساس میکنی باید همین حالا بلند شی با یه دست دمبل بزنی با یه دست استیک و سس قارچ درست کنی و با چاهارتا دست دیگهت بافتنی و نجاری و خونه رو redesign کنی و اسکی یاد بگیری ولی همزمان همینطوری که هستی هم عاشق خودت و زندگیت باشی و از تنها بودن مثل اسب لذت ببری. من ریدم تو اول تا آخر این پلتفورم. برای چی باید از حموم رفتن و مرتب کردن تخت و چیپس خوردنت تولید محتوا کنی بوزینه؟ میرم لای زحمت کشیدنها و کلافگیها قیافهی مسخرهی دوتا راکون و طوطی ببینم خستگیم در بره، زندگی «مثلن» روزمره و حموم توالت رفتن یکسری علاف بهم ارائه میشه. بسه دیگه بابا سوراخ شدیم با این عنتربازیها و اَداها.
منتظر غرغرهای دو و سه و... باشید.