نیروانا
نیروانا
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

مجموعه‌ای ناقص به نام "من"

ترسناک نیستم. قول؟!!
ترسناک نیستم. قول؟!!

بعضی وقت‌ها دوست دارم کسی پیدا شود و آنقدر مرا بزند که توان راه رفتن نداشته باشم و بعضی وقت‌ها مثل الان دوست دارم یک جانی روانی که از اختلال دو شخصیتی رنج میبرد بدنم را به شش تکه تقسیم کند. واقعا از دست خودم عصبانی‌ام، اما نمیتوانم خودآزاری کنم، پس به نجات دهند نیاز دارم.
از زندگی کردن در پوسته‌ی یک انسان خسته‌ام و دیگر برایم جالب نیست. حتی فکر رفتن به کانادا یا فرانسه هم مرا به ذوق نمی‌اورد.
من بیشتر از این که دلم بخواهد بمیرم دلم می‌خواست وجود نداشتم از اول. یا اینکه بمیرم و بعدش از همه‌ی ذهن‌ها پاک بشوم.
از این همه نقص و کمبود خسته‌ شدم. قبلا گفته بودم "من مجموعه‌‌ای از دانش‌های ناقصم" الان باید بگم کلا همه چیز در من ناقص است. یک چیز نیست که به آن تکیه کنم و خودم را با آن تعریف کنم. نه آنقدر زیبا، نه آنقدر باهوش، نه آنقدر پولدار...

پ.ن: به آدامایی که بطور ذاتی کاریزماتیک هستن واقعا حسودی میکنم اونا میتونن هیچی نباشن اما بازم کامل به نظر برسن. کسایی مثل من حتی اگه چیزی هم واسه عرضه داشته باشن بازم کمه. باید همه چیز رو یک جا داشته باشن که این هم غیر ممکنه.
در طول زندگیم فقط به دو دسته آدم حسودی کردم آدمای کاریزماتیک و اونایی که تا سرشونو میزارن رو بالش خوابشون میبره.

خودم میدونم این افکار همه از عوارض PMSئه. کاش به جای PMS در USA بودم.

(پی‌ام‌اس چیه؟؟؟ رحم خانم‌ها در مواقع پریودی بسیار دردناک میباشید و تجربه ناخوشایندی را رقم میزند.
اما هورمون‌های زنان انتقام پدر نداشته‌شان را در هفته قبل از پریودی، در حین پریودی و هفته بعد از پریودی میگیرند.)

گفتم از دست خودم عصبانی‌ام، دلیلش را هم میدانم اما مثل همیشه نمیتوانم درستش کنم.
حس میکنم چیزی درونم وجود دارد که "من" تحملش را ندارد. بالاخره یک روز سینه‌ام را پاره میکند و خودش را می‌کِشد بیرون. من که طرفدارشم کاش سعی خودش را بکند.


پریودکاریزماتناقضخوابمن
نیمی قربانی، نیمی شریک جرم، مثل همه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید