ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه
فاطمهفاطمه، دانشجوی نقاشی
فاطمه
فاطمه
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

بَبر.

بچه که بودم بابام همیشه بهم میگفت دختر بَبرم.

از نظر بدنی قوی و هیکلی بودم و زورم زیاد بود. همه کارای سنگین را انجام میدادم. همیشه قوی بودم.

یادمه یک روز شنیدم یکی میگفت دختر من ضعیفه، دنبه نداره که بتونه روزه بگیره یا چیز سنگین بلند کنه، ظریف و نازه.

نمیدونم چرا همه چی تبدیل میشه به حس بد. هنوزم زورم زیاده، کارای سنگین خونه را خودم انجام میدم. ناز و لطیف نیستم. ظریف نیستم. حس بدی به خودم دارم. خیلی زیاد. میخوام ظریف، لوس، ناز، ناتوان، رنجور و نیازمند باشم.

قبلا بهتر مینوشتم ولی الان فقط منتظرم وقت پیدا کنم بیام چیزی که داره عذابم میده را بنویسم بلکه از شرش خلاص بشم.

۳
۰
فاطمه
فاطمه
فاطمه، دانشجوی نقاشی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید