فاطمه·۴ سال پیشسختیِ قرنطینهبعد از یک سال سلام.با دیدن ایمیلی که از طرف ویرگول برایم آمد، به خاطر آوردم که سال گذشته در اینجا فعالیت داشتم.و حالا آمدم که سری بزنم و ا…
فاطمه·۵ سال پیشمیتونی فکر کنیبزرگ تر که شدی،از بیست سالگی که گذشتی میتونی به من فکر کنی ، به اینکه بودم،فکر میکنی چه حرفایی میزدم خودمو احمق خطاب میکردم و تو رو تبدیل ب…
فاطمه·۵ سال پیشگلوم درد میکنهنمیدونم چه اتفاقی داره میفته،اصلا اتفاقی میفته یا نه من سعی میکنم چشامو ببندم و نفس عمیق بکشم و از خودم بخام در عرض چند ثانیه هر چیز منفی و…
فاطمه·۵ سال پیشاسپریاز خیلی وقت پیش ها مریض است.بعضی وقتا نفس تا انتها یاری نمیکند،در گیر و دار سینه اش حبس میشود و شروع میکند به کبود شدن،سرخ میشود،چشمانش در…
فاطمه·۵ سال پیشآویزاندر دِلم گرد غم ریخته میشود،گیاه می خشکد،باران توی چشمم میبارد و ساعت به سمت جمعه ای می رود.و ان علی کل شی قدیر از گوش های پدر وارد جانش میش…
فاطمه·۵ سال پیشرفتبازم شروع شدو سلام بر این فلاکت و بدبختی وسط یه کلاس آنلاین که هزینه پرداخت کرده بود رفت.یعنی دیگه چی کار میشه کرد..چی بگم که بشه ۳۰۰ تاچی…
فاطمه·۵ سال پیشبرای تواز من برای تو،از التهاب افروخته در جانم،به سردی دست های یخ زده در زمستانت.شاید لازم باشد این بار برایت بگویم،بگویم اینجا کنار من،چیزی نیست…
فاطمه·۵ سال پیشبدون نت چه می کنید؟ویرگول رو آورد نت :)چند روز تلاش میکردم نت حتی ویرگول رو بالا نمی یاورد ولی امروز !کی وصل میشه؟خیلیا از کار و زندگی افتادن؟من به شخصه یه دا…
فاطمه·۵ سال پیشفِعلممنوعه ی زندگیاز چیزی که منع شدی و نرفتی سمتش:راه میروم،می نشینم،بلند میشوم،و دوبارهتمام افعال را زندگی میکنم،حتی میخندمُ میرقصم.باران بو د…
فاطمه·۵ سال پیشبِشودمیشنوه ولی انگار نمیشنوه.تاییدم میکنه ولی بعد،میره توی خودش.با شما هستم،جنابِ،افتاده از شب!برآمده از خاک،خیس شده زیرسیل.یک روز چشم هایتان م…