فاطمه
فاطمه
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

سختیِ قرنطینه

بعد از یک سال سلام.

با دیدن ایمیلی که از طرف ویرگول برایم آمد، به خاطر آوردم که سال گذشته در این‌جا فعالیت داشتم.

و حالا آمدم که سری بزنم و از شرایط عجیب و غریب و سخت این روزها بنویسم.

از ابتدای قرنطینه تلاش تمام خانواده بر این مسئله بود که به بیماری کوید ۱۹ گرفتار نشویم و تا همین هفته پیش مقاومتان جواب داده بود، با وجود اینکه در این یک سال و خورده‌ای از نظر روحی بسیار خسته بودم، ولی با خستگی این چند روز گذشته به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.

به دلیل بی احتیاطی یک شخص چند نفر به بیماری مبتلا شدند.

حدود یک هفته است که پدرم را به باغ فرستاده‌ایم تا از این بیماری در امان بماند.نگرانی برای پدرم به این دلیل است که از بیماری زمینه‌ای قند خون رنج میبرد، هرچند که در طی این سال‌ها کنترل شده و به قولی آب در دلش تکان نخورده.

اما، وقتی متوجه شدم مادرم گرفتارم بیماری شده‌است، تمام تن و بدنم را خارج از خود احساس کردم.

امروز روز چهارم قرنطینه است، به نظر میرسد مادر ۴ روز قبل‌تر از تست هم کرونا داشته است.

خوشبختانه علائمش خفیف و شامل کمی سرفه و گرفتگی صدا و ضعف است.

هرچند قبل از تست کمر درد و ضعف عضلانی هم داشت.

در این مدت تا توانسته‌ام مایعات و ویتامین‌ها را برایش آماده کرده‌ام و با اینکه از درون درحال فروپاشی هستم سعی کرده‌ام به او امید بدهم.

اکسیژن خونش خوب و حال عمومی مساعدی دارد.

پزشک معالج ستی اسکن و عکس را لازم نداسته‌است.

اضطراب به قلبم فشار آورده و درد در قلبم احساس میشود.

امیدوارم این روزهای سخت بگذر‌د و حال مادر هرچه زودتر مساعد شود.

دیوانه شده‌ام.:)

برای سلامتی همه بیماران و مادر من دعا بفرمایید.

من را ببخشید اگر اشتباه و غلط املایی داشتم.


فاطمه، دانشجوی نقاشی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید