طاها تیزچنگ/امروز نظر به اینکه در چهارراه آبرسان کاری داشتم،بر آن شدم تا با حمل و نقل شهری به کار خود برسم و در مثلث مترو-تاکسی-اتوبوس چه عنصری بهتر از اتوبوس!
به ایستگاه اتوبوس رسیدم،کارت را زدم و منتظر ایستادم؛هرچند که خیلی هم طول نکشید! اتوبوسی که انتظارش را نداشتم رسید،بله CITY 12 اسنا که ابتدا به خطوط کندرو اعطا شده بود،حالا با نوشته«پایانه راه‌آهن-پایانه بسیج» همراه شده بود تا شادی من را دوچندان کند و این نوید را بدهد که افتخار همراهی با این تازه وارد چینی-ایرانی را خواهم داشت!
داخل که شدم،با فضایی زیبا و مدرن اما بهینه شده برای کاربری کار و تجاری که دست پرورده بچه های KING LONG از سرزمین اژدهاست،روبرو شدم!در آن شلوغی اتوبوس (که در ساعت ۱۲:۳۰ ظهر منطقی هم بود چون مردم از فرط گرما به خانه فرار می‌کردند!) حس اینکه بالاخره یک اتوبوس مدرن به ناوگان اضافه شده،هرچیزی را از یادم می بُرد!
در شلوغی اتوبوس می‌نگریستم،لکن در درون می‌گریستم!(می‌بینید،یک «ن» کلا معنی را تغییر می‌دهد!)اما از چه می‌گریستم؟از چند عامل مهم؛اول،از گرما: هوا حول‌وحوش ۲۵ درجه(!)بود که با کولر خوب نماینده اسنا حل شد!دوم،از شلوغی اتوبوس که آن هم میتواند با افزوده شدن بیش از پیشِ این جذاب دوست داشتنی و همکارانش یعنی عقاب افشان و آتروس به خط تندرو(BRT)قابل حل بود.سوم:از تبعیض نژادی در طراحی اتوبوس که هم قابل توجیه نبود ،هم قابل حل نبود؛ابتدا شرح وقایع بشنوید و تصور کنید:یک CITY 12 شلوغ که بخش جلو(که در ایران به مردان اختصاص دارد!) پایین تر از بخش عقب که به زنان اختصاص داده شده است!) قرار دارد و این برای من،حس به شدت ناخوشایندی داشت!(البته از آنجایی که فردی استدلال‌جو هستم، در نظر گرفتم که در اتوبوس هایی که در ساختار،فاقد بخش آکاردئونی اند،چنین وضعیتی منطقی است و در خود چین بعلت مباحث دینی و چون محرم و نامحرم سرشان نمیشود،زن و مرد کنار هم قرار میگیرند و اصلا هم تبعیض نژادی صورت نمیگیرد و صرفا در ایران اتفاق می‌افتد؛پس مورد سوم هم حل میشود!)و مورد چهارم که بیش از گرما عذابم میداد،بیسوادی رانندگان بود:در بخش پایینیِ عکس داشبورد راننده دقت کنید تا دکمه TV را ببینید! دکمه ای که اگر در عکس پایین دقت کنید به مانیتور های موجود در کابین مربوط میشود و به نظر می رسد مسئولین اتوبوسرانی فقط اتوبوس ها را خریده اند و گفته اند که فقط مردم را بدون هیچ سرگرمی از نقطه A به B برسانید و سر شب هم چندرغاز پولتان را بگیرید و با نوعی از شرمندگی در نزد خانواده که ناشی از حقوق کمتان است و برای ما فاقد اهمیت است (یک چیزی در این مایه ها:?)به خانه بروید و شب را به پایان برسانید،همین!
هرچند به نظر می رسید دوربین ۳۶۰ درجه کارشان را راحت کرده باشد که آن هم زهی خیال باطل! همچنین جای سخت کار اینجا بود که با وجود تابلوهای متعددی که در جای جای خط BRT مبنی بر ممنوعه بودن حضور خودروهای عادی در خط BRT در زمان کار اتوبوسرانی قرار گرفته است،تعدادی از خودروهای عادی در خط اتوبوسرانی شرف حضور می یافتند و اعصاب راننده CITY 12 را به زیبایی مورد عنایت قرار میدادند!
در نهایت به ایستگاه آبرسان رسیدیم؛جایی که بالاخره باید پیاده می‌شدم،پس پیاده شدم!?و به پشت سرم که CITY 12 با آن ظاهر رنو نمای دوست داشتنی قرار داشت،نگاه کردم و خوشحال شدم که هرچند دیر ولی بالاخره میزبانی این تازه وارد چینی-ایرانی در تبریز به لطف شهرداری بر عهده ماست و امیدوارم شاهد حضور اتوبوس های برقی مانند آتروس برقی و شتاب زیما در تبریز که سرمه چشم از غبار کفش مهمان میکند ،باشیم!
