kimia
kimia
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

زنی در تلویزیون اعلام کرد: ...

یک بغل آرزوهای آبی برای 25 سالگی...
یک بغل آرزوهای آبی برای 25 سالگی...

سهم ما جنگ نبود.

سهم ما آتش و خمپاره به جای دهل و ضرب نبود.

سهم ما موی به تن سیخ شده

ترس از وضعیت سرخ

صدای آژیر

یا که پیگیری اخبار،

با یک مجری الدنگ نبود.


سهم ما اینهمه آشوب نبود.

سهم ما چوب نجس از دو طرف،

سهم ما دولت و هم ملت بی‌رحم نبود.

موج پرواز شکوهمند یک اف- ۳۵

همه گفتند که این سنگ نبود، پای ما لنگ نبود.

چلچراغ خانه را پیشکش مسجد کردیم

سهم ما پوکۀ کبریت نبود، شمع نبود!


سهم ما این که نبود

آن که نبود،

سهم ما هر چه که بود،

یک دل تا به ابد تنگ نبود.

زنی در تلویزیون اعلام کرد:

ناگهان پیش آمد،

قصد ما جنگ نبود!


قصه را کم بکنم چون سرتان درد آمد،

سهم ما جشن تولد وسط کشمکشِ

دو ابرقدرت خل وضع نبود..!


پی‌نوشت: از درون سرشارم از احساسات غنی، بی‌عیب و دوست داشتنی؛ از بیرون اما، وضعیت خوب نیست...
با اینهمه، تولدت بین اقتصاد به فاک رفته و اعتمادهای خراب شده مبارک باشه کیمیا! دوست دارم دختر :* حتی اگه هیچوقت به روت نیارم.

جشن تولدشعرجنگ
وارنینگ!! در عمق تاریک قلبم یک بستنی درحال آب شدن است!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید