من هیچی نمیدونم!
10 دیقه وقت دارم برای نوشتن... الان 9 دیقه!
این تنها چیزیه که الان میدونم از زندگیم، بدیهیاتی که انکار ناشدنی باشن و دم دستی!
میدونم که الان کجا نشستم
میدونم که قراره امروز سر کار چیکار کنم
میدونم ظهر قراره چی بخورم
میدونم نسبت به خانومی که میز کارش دم در دستشوییه و هربار میبینمش چه احساسی دارم، اونم نه خیلی دقیق!
میدونم چیا بلد نیسم،
ولی نمیدونم چی بلدم!
نمیدونم چه کارایی ازم برمیاد جز کاری که در لحظه دارم میکنم
نمیدونم باید به کجا برسم
نمیدونم اگه دورو بریام نباشن آیا واقعا قویم؟
نمیدونم بقیه نسبت بهم چه احساسی دارن
نمیدونم خودم نسبت به بقیه دقیقا و واقعا و قلبا چه احساسی دارم
این پست قراره پاک بشه ولی من حتی نمیدونم شماها اینهمه چیزو از کجا بلدین!
از کجا اینهمه تواناییو بدست آوردین!
منم همون زندگی ایو کردم که شماها! ولی انگار من هیچی عایدم نشده و سبد شما تا خرخره پره!
من حتی نمیدونم چجور آدمیم! تاحالا 24 بار تست شخصیت دادم و 24 تا نتیجه متفاوت گرفتم!!! (خودم میدونم کلا 16 تا تایپ داریم)
یعنی یه بار میشم یه ENTJ قُلدر، یه بار یه INFP دیپلمات!
تهه یه تستی کِرگیوِرترین ISFJ خاورمیانهام، آخرِ اون یکی اما یه ISTP خودمحور از آب در میام!
وقتی مینویسم حس میکنم تو ایده پردازی و کمپین نویسی بهترم و وقتی نوبت ایده میشه ترجیح میدم بنویسم!
محل کارم اغنام نمیکنه و در عین حال ترسِ ترکِ کامفِرت زونم دست و پامو شُل میکنه!
معدل 19 از مستر میگیرم و فک میکنم وااااای! من حتما به یه جایی میرسم! و 3 دیقه بعد روبروی آینه توالت به حال خودم و مقصدی که اصلا در کار نیست، عَر میزنم!
توی کامنت بقیه دیدم میگن انقد دارک ننویس! ولی من هرچقد بخوام میتونم دارک و آشغالی و نکبتی بنویسم چون کسی نیست که بخونه و بخواد روش اثر بد بذاره.
10 دیقم تمومه
اینو میدونم!
خدافس.