یک عدد ادامه دهنده
یک عدد ادامه دهنده
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

زنده بمون!

سلام

بیش از هشت ماهه زندگی مشترک من دچار دگرگونی شده، در واقع شاید بهتره بگم دچار فروپاشی شده، دیگه زندگی مشترکی وجود نداره، من اولین جدایی زندگیم رو تجربه می‌کنم، این اتفاق برای من خیلی ناگهانی بود، یک روز بعد اومدن از سر کار باهاش مواجه شدم،با جملاتی مثل این که: «آینده‌م رو با تو نمیبینم» یا اینکه: « دیگه عاشقت نیستم»، حتی همین لحظه که انگشتام روی حروف حرکت می‌کنند تا این صفحه نورانی با این جملات سیاه بشن، قلبم از بیانشون مشوش میشه و نا میزون میزنه، چشمهام مرطوب میشن و دندون‌هان میل ناخودآگاهی به در هم فرو رفتن دارن.

این فضا قراره کمی میزبان کلمات و اتفاقات داخل مغزم باشه، شاید راحتتر بتونم از پس این دوران که هنوز برام عادی نشده بر بیام، فضایی برای یادآوری به خود برای تجارب مشابه آینده، فضایی برای دیدن خودم در کلمات و پیدا کردن بیشتر خودم لابلای بغض‌های و احساسات بالاآورده شده روی صفحه روشن گوشی...

آهای دنیا من می‌خوام زنده بیرون بیام...

من می‌خوام آدم بیرون بیام...


زندگی مشترکجداییتغییرپذیرشزنده ماندن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید