چارلی تاد را می شناسید؟! او استاد خلق صحنه های عجیب و غریب، خندهدار، و غیرمنتظره در انظار عمومی است.
او در سال 2001 گروهی را تحت عنوان«ابتکار در هر کجا»، به وجود آورد. کار گروه او بیشتر خلق صحنه های جنجالی و عجیب و غریب در اماکن عمومی است.
شعار او و گروهش این است: «اوضاع را به هم می ریزیم، معرکه می گیریم و جنجال به پا می کنیم.»
گروه «ابتکار در همه جا» می گوید که این رخداد با هدف خاصی جز این برگزار نمی شود که باعث خنده یا لبخند دیگران گردد.
از ابتکارهای این گروه ابداع «روز جهانی متروسواری بدون شلوار!» است.
در فیلم زیر از TED که زیرنویس فارسی هم دارد، می توانید توضیحات خودش در مورد ابداع این روز و سایر کارهایی که او و همراهانش تحت عنوان«ابتکار در همه جا»، انجام داده اند را ببینید و بشنوید.
هدف از نوشتن این مطلب به هیچ وجه تایید تمام و کمال همه کارهای چارلی تاد نیست. کارهایی مثل ترویج آمدن مردان و زنان بدون شلوار (بخوانید با شورت) به مترو در یک روز خاص، آن هم در فصل زمستان، صرفاً برای ایجاد شادی و نشاط. این کار را نوآوری می دانم، ولی پسنیدیده و عاقلانه خیر. همانطور که کار آن چند شهروند اصفهانی که دستهایشان را در رنگ فرو می کردند و به در و دیوار شهر می زدند و اسمش را هم گذاشته بودند « حرکت دست های رنگی در نصف جهان!» را نوآوری می دانستم ولی پسندیده و عاقلانه هرگز. کاری که مرا (البته با ترغیب ویرگول!) واداشت تا مرثیه ای هم برای آن در ویرگول بنویسم.
چیزی که می توان از چارلی تاد آموخت پرهیز از تکرار است. و این چیز کمی نیست. او در حرفه خودش که ایجاد شادی و نشاط در جامعه است، مدام در حال خلق ایده های جدید و نوآوری و ابتکار است. بر عکس خیلی از ما که در هر حرفه، هنر و علمی که بدان مشغول هستیم مدام ،در حال درجا زدن هستیم. نه تنها در حرفه و هنرمان که در تفکر و اندیشه مان نیز مدام در حال درجا زدن هستیم.تکرار پشت تکرار. تکرارهای مشمئزکننده و تهوع آور. دریغ از پشیزی نوآوری. دریغ!