«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
اصل نماز یک رکعت است و بقیه رکعات برای اتمام همان یک رکعت است!
ما ایرانی ها که این همه سنگ امام حسین علیه السلام را به سینه می زنیم.نذرها می کنیم.هیئات و حسینه ها تاسیس می کنیم.سینه و زنجیر می زنیم.نخل بر می داریم.الم می کشیم.قمه می زنیم و فرق می شکافیم .خاک بر سر می کنیم.گل بر سر و روی خود می مالیم.روز اربعین،فرسخ ها به سمت حرم شریفش،پیاده روی می کنیم.چقدر به نماز پایبندیم؟
بله نماز!همین نمازی که امام حسين عليه السلام،ظهر عاشورا،در بحبوحه ی جنگ،آن را در اوّل وقت،به جماعت اقامه می کند.نه تنها در بحبوحه ی جنگ،که در میدان جنگ و در برابر صفوف دشمنانی تا بُنِ دندان مسلح.
امام خمینی (ره)در صفحه ی چهارده «کتاب سرّ الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفین»می نویسد:
«...و بباید دانست که اصل صلوات(نماز)یک رکعت است، و بقیۀ رکعات،از فرایض و نوافل، برای اتمام همان یک رکعت است چنانچه در حدیث شریف وارد است:
رَوَی الشَّیْخُ العٰامِلیُّ رَحِمَهُ الله فی الْوَسٰائِلِ، عَنْ عُیُونِ الاَخْبٰارِ وَ الْعِلَلِ، بِاِسْنٰادِهِ عَنِ الرِّضٰا عَلَیْهِ السَّلاٰمُ، قٰالَ: اِنَّمٰا جُعِلَ اَصْلُ الصَّلٰوةِ رَکْعَتَیْنِ وَ زیدَ عَلیٰ بَعْضِهٰا رَکْعَةٌ وَ عَلیٰ بَعْضِهٰا رَکْعَتٰانِ وَ لَمْ یُزَدْ عَلیٰ بَعْضِهٰا شَی ءٌ، لاِنَّ اَصْلَ الصَّلوٰةِ اِنَّمٰا هِیَ رَکْعَةٌ وٰاحِدَةٌ، لاِنَّ اَصْلَ الْعَدَدِ وٰاحِدٌ؛ فَاذٰا نَقَصَتْ مِنْ وٰاحِدٍ فَلَیْسَتْ هِیَ صَلٰوةً.
شیخ حرّ عاملی رحمه الله در کتاب وسائل به نقل از کتاب عیون اخبارالرّضا، و کتاب علل الشّرائع به اسناد خود از امام رضا علیه السلام روایت کرده که فرمود:
همانا اصل نماز دو رکعت مقرر گردید و بر بعضی یک رکعت و بر بعضی دیگر دو رکعت افزوده شد و بر بعض دیگر هیچ افزوده نشد؛ بدان جهت که اصل نماز فقط یک رکعت است، زیرا اصل عدد یک است (با تحقّق یک فرد از هر چیز، طبیعت آن متحقق می شود) پس اگر نمازی از یک رکعت کمتر بشود نماز نیست.
فَعَلِمَ الله عَزَّوَجَلَّ اَنَّ الْعِبٰادَ لاٰیُؤَدُّونَ تِلْکَ الرَّکْعَةَ الْوٰاحِدَةَ الَّتی لاٰصَلَوٰةَ اَقَلَّ مِنْهٰا بِکَمٰالِهٰا وَ تَمٰامِهٰا وَ الاِقْبٰالِ اِلَیْهٰا، فَقَرَنَ اِلَیْهٰا رَکْعَةً اُخْریٰ لِیَتِمَّ بِالثّانِیَةِ مٰا نَقَصَ مِنَ الأوُلیٰ؛ فَفَرَضَ الله ، عَزَّوَجَلَّ، اَصْلَ الصَّلوٰةِ رَکْعَتَیْنِ.
پس (چون) خدای عزّوجلّ می دانست که بندگان همین یک رکعت را، که کمتر از آن نمازی نیست، به نحو کامل و تام به جای نیاورده و بدان روی نمی آورند، یک رکعت دیگر به آن منضم کرد تا نقصان رکعت اول با به جا آوردن رکعت دوم (جبران و) تمام شود؛ از این رو خداوند عزّوجلّ اصل نماز را دو رکعت واجب کرد.
ثُمَّ عَلِمَ رَسُولُ الله ، صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِهِ، اَنَّ الْعِبٰادَ لاٰ یُؤَدُّونَ هٰاتَیْنِ الرَّکْعَتَیْنِ بِتَمٰامِ مٰا اُمِرُوا بِهِ وَ کَمٰالِهِ، فَضَمَّ اِلَی الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ الْعِشٰاءِ الاْخِرَةِ رَکْعَتَیْنِ رَکْعَتَیْنِ لِیَکُونَ فیهٰا تَمٰامُ الرَّکْعَتَیْنِ الاْوَّلَتَیْن...الحدیث.
آنگاه رسول اکرم صلّی الله علیه و آله دانست که بندگان خدا همین دو رکعت را به طور کامل و توأم با همۀ آنچه بدان امر شده اند به جای نمی آورند، پس به هر یک از نماز ظهر و عصر و عشاء دو رکعت افزود تا با به جا آوردن دو رکعت آخر، دو رکعت اول بتمامه انجام شده باشند.»
...حدیث ادامه دارد.(عیون اخبارالرّضا، ج 2، ص 107. باب 34، حدیث 1. وسائل الشّیعة، ج 3، ص 38، «کتاب الصّلوة»، «ابواب اعداد الفرائض و نوافلها»، باب 13، حدیث 22.)
هیچ کس بهتر از خداوندی که خالق ماست،ما را نمی شناخت که بر رکعت نمازمان افزود.او نیک می دانست که ما از خواندن همان یک رکعت نماز درست و درمان نیز عاجز هستیم.
خداوند متعال می فرماید:«... أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ... نماز را بهپادار، كه همانا نماز (انسان را) از فحشا و منكر باز مىدارد.(عنکبوت؛45)
آیا این نمازی که ما می خوانیم قرار است ما را از فحشا و منکر باز دارد؟مگر نه این است که حجم انبوهی از فحشاها و منکرها را همین ما جماعت به اصطلاح نمازخوان مرتکب می شویم؟ماجرا چیست؟کجای کار می لنگد؟
چنین به نظر می رسد که نماز خوب خواندن،همانند ساختن یک ساختمان خوب،نیازمند مصالح خوب است. نمازی که ما می خوانیم یا بهتر بگویم سازیم،جنس مصالحش خراب و نامرغوب است.
این نمازی که ما می خوانیم همچون ساختمانی که مصالح خوبی برای ساختن آن استفاده نشده با کوچکترین زلزله روحی و جسمی،در هم می شکند و فرو می ریزد!
وای به حال من(حالم از این کلمه ی«من»به هم می خورد،ولی چه کنم که گاهی کلمه ی دیگری به ذهنم نمی رسد) و کسانی که امروزه روز کارمان به جایی رسیده که یا نماز نمی خوانیم و یا اگر می خوانیم همچون کافران می خوانیم.یعنی نماز نمی خوانیم مگر از روی کسالت:«...أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى...»(توبه؛54)«....به خدا و پيامبرش كافر شدند و نماز را جز از روى كسالت و بىحالى به جا نمىآورند...»ای خداوندی که رحمتت از غضبت سبقت می گیرد،ما را به خاطر این نمازها ببخش.
خوش به حال آنهایی که نمازشان از خم و راست شدن عادی و ادای چند کلمه ی عربی که لقلقه زبان گردیده،فراتر رفته و فزون گردیده است.
خوش به حال آنهایی که با نمازشان تا معراج رفتند و می روند.مگر نه این است که:«الصلاة معراج المؤمن»
خوشا آنانکه الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
دلم لک زده برای یک رکعت نماز.نمازی که نماز باشد.
اگر وقت داشتید و خواندن این مطلب خسته تان نکرده بود،به پُست قبلی حقیر نیز سری بزنید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
☆زرق & برق☆
مطلبی دیگر از این انتشارات
عاشقانه تر از عشق
مطلبی دیگر از این انتشارات
نکاتی پیرامون رابطهی تشیع و ایران