ویرگول
ورودثبت نام
Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

بادی که صبا نبود!

نسیم باد صبا صورتش را نوازش می کرد. طبع شاعرانه اش گل کرد. شروع کرد سرودن شعر و درد و دل کردن با باد صبا که دوستش در اتاق را باز کرد:

گوسفند! وسط زمستون پنکه روشن کردی، نشستی جلوش داری شعر و ور می بافی. گوساله! چند بار باید بهت بگم از مجید زگیل، جنس نگیر!



اگر وقت داشتید و دلتون خواست به مطلب طنز و نطنز قبلی حقیر هم سری بزنید:

https://virgool.io/@J-M-S/%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D9%85%D8%A6%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D9%84-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2-o7h4du1yggkz


باد صباپنکهطنز
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید