فقط در سایت یکی از ناشرهای معتبر(پیش از این!)عضو هستم.به سه دلیل:
یک:مسئول این نشر خودش از نویسندگان به نام و متعهد کشور است.
دو:موضوعات کتابهایی که منتشر می کند،مورد علاقه ام است.
سه:این ناشر هر کتابی را منتشر نمی کرد.
ولی متاسفانه وضعیت بد اقتصادی کشور و اولویت قرار گرفتن پول،مثل اینکه بر روی فرایند نشر کتابها از سوی همه ناشرها و از جمله بر روی همین ناشر،تاثیر خودش را گذاشته است و این ناشر را به صرافت انداخته است که از این پس هر کتابی را منتشر کند.در آخرین خریدم از این ناشر چند کتاب داستان کوتاه خریدم که متاسفانه سخت از این خرید پشیمانم.چرا؟در زیر فقط به پاره ای از مشکلات یکی از این کتابها اشاره می کنم تا خودتان قضاوت کنید:
«در آیه پنج سوره سبط از کتاب مقدس هاویه ذکر مردامردی رفته است که به پنجه هر دست مسدود می شود و در قعر هاویه نشیمنگاه او انتظار است؛ایستاده بر دو پا مجازات می شود تا ابد.جز سر به بالا گرفتن و نالیدن از اضطرار،چاره اش نیست و رخصت او،تنها،خیال نبشتن در سر.هم از آن رو که دست های او بسته است.پس به صوت بلند واگویه کند با خویش به دهانی رو به سقف.و پژواک صوت او عذاب الیم اهل هاویه.صدایش حزن می آورد.خازنان سرخ مو با او کلامی نمی گویند و به نشنیدن آن اصوات حزن خو گرفته. خود نیز هم از این پیش تر،آرزوی کتابت در سر می پروراندند،پس به لعنت گرفتار آمدند.اینک زجر و انتظار،مقعد آنان!که نه پس از این راه رفتن داشته اند نه پیش از این خواهند داشت.اینک معبر آنان،قله های دهان گشاد آتش!»
باور کنید در پاراگراف بالا بنده هیچ دخل و تصرفی نداشته ام.ببینید عدم رعایت فاصله گذاری(در کلمه مردامردی که به احتمال زیاد منظور"مردِ امردی"است) و عدم رعایت دستور و زبان فارسی چه جمله های نامربوطی را خلق کرده اند؟!
«سرکار خانم دکتر سپاسی با سلام
در خصوص بیمار آقای ابوالفضل مهرآیین بیست و هفت ساله پس از FMRI،فعالیت گسترده ناحیه ای در پشت مغز تشخیص داده شد.لطفاً مشاوره بالینی به منظور تایید این case نادر به ویژه از نظر act اجتماعی صورت گیرد.بنابر مشاهدات مادر ایشان رفتار جنسی مخاطره آمیز نیز منتفی نمی باشد...»به علّت عدم درج یک فاصله بین"ما"و"در"در جمله انتهایی خواننده می ماند که مشاهدات را "مادرِ" بیمار انجام داده یا تیم پزشکی؟!
«خواهرم دیگر بابت دست های روغنی خواستگارش عق نمی زد و بوی بنزین از شلوار آقا در نمی آمد.او حالا داماد خانواده بود و یک تنه می توانست همه ما را بخنداند.وقتی دخترش پوشک نوزداش را عوض می کرد، پدر بزرگ مهربانی بود که خطاب به ماتحت بچه می خواند:«به به چه ناز کرده،فرق هم که باز کرده».
سه نکته:
یک سوال ویرگول انگیز!
در تصویر زیر به وضعیت مطالبی که در هفته پیش منتشر کردم نگاه کنید:
به نظر شما اگر فقط یکی از این مطالب هفته پیش بنده بایستی به عنوان مطلب برتر هفته انتخاب می شد، حق با کدام بود؟"حسابدار نبود ولی حرف حساب می زد!"یا "خدا کند مثل پدر من عصبانی نشوند!!!"در کمال تعجب،دوّمی انتخاب شده است!