این حدیث نفیس از امام علی(علیه السلام) را باید بر لوح وجودمان،طلاکوب کنیم:
سُوءُ التَّدبيرِ سَبَبُ التَّدميرِ
سبب نابودى،سوء تدبیر(تدبير بد)است.
این زلزله ای که چند وقتی هست گردن آویز برخی از شهرهای کشور ما شده است را هر کس به نوعی تفسیر می کند.عدّه ای علّت افزایش زلزله را افزایش گناه و بی بند و باری و امثال آن می دانند.امّا بحث من چیز دیگری است.چرا ما از دین عمیق مان سطحی ترین و نازل ترین برداشت ها را داریم.
مگر ما خودمان به مهندسین رشوه ندادیم که بیاید و این ساختمان های سُستی که ساخته ایم را تایید کنید؟
مگر ما خودمان رشوه نگرفتیم که شتر دیدیم ندیدیم و ما از آن ماموران شهرداری یا مهندسین لوطی و باحال هستیم و نه از آن ماموران و مهندسین سخت گیر و تازه به دوران رسیده؟
مگر ما موقع اجاره یا خرید یک خانه در مورد نحوه ساخته شدن آن تحقیق کردیم تا کم کم این فرهنگ جا بیفتد که ساختمانی که خوب ساخته نشده است را دیگر کسی اجاره نمی کند و نمی خرد؟
مگر ما ساخت خانه هایمان را به بنّاهای تجربی و قضاقورتکی که از معماری فقط دیوار چیدن و سقف زدن را تا حدودی می دانستند نسپردیم؟
مگر ما ساختمان هایمان را بدون مجوز،شبانه و یواشکی نساختیم تا شهرداری گیر ندهد؟
مگر ما نمی دانستیم که کشورمان یک کشور زلزله خیز است پس چرا در ساخت ساختمان هایمان سهل انگاری کردیم که حالا باید برای چند ریشتر زلزله به خودرو و خیابان ها پناه ببریم؟
مگر خدای مدبّر به ما عقل و تدبیر نداده است؟چرا بلافاصله همه چیز را به شرعیات وصله می زنیم؟چقدر این شرعیات را در همه شئونات زندگی مان رعایت کرده ایم که در اینگونه حوادث سریع آن را مصادره به مطلوب می کنیم؟تا کی می خواهیم عقل را از تمام بلاهایی را که بر سرمان می آید منها کنیم و سریع آنها را با شرع و خدا و دین و مذهب جمع ببندیم؟
وقتی سیل و زلزله و هر چیز زشت و خشنی را به شرع و دین نسبت می دهیم در اصل داریم خداوند رحمان و رحیم را زیر سوال می بریم.خدای مهربانی که صبح تا صبح آفتابش را بدون هیچ قید و شرطی بر تمام عالم می تاباند و باران رحمتش را نیز بدون در نظر گرفتن دین و مسلک مردم دنیا بر سر مسلمان و کافر و مسلمان و مسیحی و یهودی و بودایی می باراند.
منصوب به خواجه عبدالله انصاری:آن را که عقل داده ای چه نداده ای و آن را که عقل نداده ای چه داده ای؟
اگر وقت داشتید به پُست قبلی حقیر هم سری بزنید.البته اگر پیش از این نخوانده اید: