ویرگول
ورودثبت نام
جانان
جانان
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

شب تولدت شد ...

https://aparat.com/v/76cYt


فصل ها تکرار میشه ....

همه چیز پی در پی میاد  و میره ....

در تک تک تکرار این فصل ها و سال ها و ماه ها ؛

با شکوفه های بهاری ، چشم انتظارت بودم...

با سوزش خورشید تابستون ، دلم با نبودن هات سرد شد ...

با برگ ریزان در پاییز ، دلتنگی هام زخمش عمیق تر شد ...

در برف ریزان زمستون ، خانه دلم رو به امیدت گرم کردم ...

اما تو هیچ فصلی سهمم نبودی ...!

کاش کافه ای داشتم به اسم کافه ی شبها !
همه ی شب زده ها دور هم مینشستیم و با عشق و امید و حسرت و دلتنگی و درد و اشک و لبخند ،
هزار نخ شعر دود میکردیم و هیچ وقت به صبح نمیرسیدیم ...

هر سال عجیب دو شبش به دلم غم میشینه ؛

یکی شب تولدم ؛ که اگر هزار نفر بیایند و بروند جای خالی تو پر نمیشه ....

و یکی شب تولد تو ؛
که علت گریه بی اختیار من ، که ذهن و قلبم نمیتونه اون و حلش کنه که چرا نمیتونم کنارت باشم ...

همونطور ک هیچوقت نمیشه با ی آدم منطقی، درباره ی عشق صحبت کرد، هیچوقت هم نمیشه با ی آدم عاشق منطقی صحبت کرد.
چون نه گوش میده، نه می فهمه درباره ی چی حرف می زنی.
تجربه نشون داده هر آدم منطقی، ی روزی بالاخره عاشق میشه ولی قسمت تلخ ماجرا اینجاست ک هر آدم عاشقی ی روز منطقی میشه ...
خلاصه بگذریم من تا منطقی شدنم حتما مُردم ....!

یادمه هفت یا هشت سال پیش ؛
ده روز مونده بود به تولدت هر روز صبح تو اولین پیامم قبل از سلام و صبح بخیر شماره میزدم از 10 شروع کردم
فرداش 9 ...
پس فردا 8 ...
هر روز میپرسیدی دلیل این اعداد چیه هر روز مینویسی!؟
میگفتم بعدا میگم بهت :
ولی تو بعد چند روز فهمیدی که لحظه شماری برای تولدته ،

لحظه شماری میکردم برای تبریک تولدت
که شااااید یه جشن کوچیک دو نفره بگیریم .

برات از همون روز شمارش کادو گرفتم که هر وقت فرصت شد بدم بهت ،
میگفتن عطر جدایی میاره ده سال گذشت به این خرافات اعتقاد نداشتم .
بلاخره شمارش معکوسم به اخر رسید با ی دلنوشته تولدت و بهت تبریک گفتم ،
نشد روز تولدت بهت کادو بدم هیچ وقت روز تولدت کنارت نبودم ...

کلی رویا برات داشتم دلم میخواست تمام دنیا رو خبر کنم و بگم که??

امروز تولد فرشته ی منه .دلم میخواست میشد تمام  زیبایی??

های دنیا رو برات جمع کنم و بیارم و بگم که چقدر  خوشحالم❤️

بعد ده سال هنوزم نشد که همه رو خبر کنم ولی حداقل یه جایی و پیدا کردم که میتونم برات بنویسم
تبریک تولدت ، حقیرانه ترین چیزیه که میتونم  با بقیه به اشتراک بزارم برات ،?
‏امیدوارم روزایی وجود داشته باشه که قهوه ات مزه‌ی خیلی خوبی بده،

لیست آهنگات باعث رقصیدنت بشن،

غریبه‌ها دلیل لبخند زدنت بشن

و آسمون پر ستاره‌ی شب ، روحت رو لمس کنه.
امیدوارم روزایی باشه که از زنده بودن لذت ببری.
آرزو میکنم انعکاس گذشته همیشه خاطرات شیرینی برات داشته باشه

و آینده وعده لحظات شیرین تر رو به تو هدیه بده

فقط حق دارم برات از راه دور آروزهای قشنگم بهت هدیه کنم ?
و خودم رو در قالب شعر و دل نوشته هام بپیچم و راهی چشمان منتظرت بکنم ?✨

دستانم خالی ست از گرمی دستانت
درونم بغض بی رحمی ست ...

به رسم عادت شبانه ات که هر شب بهم  میگفتی :
+شبت اروووم جانانم ?

_شب بخیر جان من ?

میشنیدی

تو رو در پناه شب به استاد عشق ، خدای دل میسپارم...
تولدت مبارک جان من ?✨?

دی ماهی #
تولد مهربان ترین ها ...


https://www.aparat.com/v/MUaR1


تولدتدل نوشته
"بـگـذار دوام آوردن هنـر تـو بـاشـد" بعضی ها خوش به دنیا اومدن بعضی ها ناخوش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید