Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۳ دقیقه·۷ سال پیش

ابتکار در همه جا!

چارلی تاد را می شناسید؟! او استاد خلق صحنه های عجیب و غریب، خنده‌دار، و غیرمنتظره در انظار عمومی است.

او در سال 2001 گروهی را تحت عنوان«ابتکار در هر کجا»، به وجود آورد. کار گروه او بیشتر خلق صحنه های جنجالی و عجیب و غریب در اماکن عمومی است.

شعار او و گروهش این است: «اوضاع را به هم می ریزیم، معرکه می گیریم و جنجال به پا می کنیم.»

گروه «ابتکار در همه جا» می گوید که این رخداد با هدف خاصی جز این برگزار نمی شود که باعث خنده یا لبخند دیگران گردد.

از ابتکارهای این گروه ابداع «روز جهانی متروسواری بدون شلوار!» است.

در فیلم زیر از TED که زیرنویس فارسی هم دارد، می توانید توضیحات خودش در مورد ابداع این روز و سایر کارهایی که او و همراهانش تحت عنوان«ابتکار در همه جا»، انجام داده اند را ببینید و بشنوید.

https://www.ted.com/talks/charlie_todd_the_shared_experience_of_absurdity?language=fa#t-705118

هدف از نوشتن این مطلب به هیچ وجه تایید تمام و کمال همه کارهای چارلی تاد نیست. کارهایی مثل ترویج آمدن مردان و زنان بدون شلوار (بخوانید با شورت) به مترو در یک روز خاص، آن هم در فصل زمستان، صرفاً برای ایجاد شادی و نشاط. این کار را نوآوری می دانم، ولی پسنیدیده و عاقلانه خیر. همانطور که کار آن چند شهروند اصفهانی که دستهایشان را در رنگ فرو می کردند و به در و دیوار شهر می زدند و اسمش را هم گذاشته بودند « حرکت دست های رنگی در نصف جهان!» را نوآوری می دانستم ولی پسندیده و عاقلانه هرگز. کاری که مرا (البته با ترغیب ویرگول!) واداشت تا مرثیه ای هم برای آن در ویرگول بنویسم.

چیزی که می توان از چارلی تاد آموخت پرهیز از تکرار است. و این چیز کمی نیست. او در حرفه خودش که ایجاد شادی و نشاط در جامعه است، مدام در حال خلق ایده های جدید و نوآوری و ابتکار است. بر عکس خیلی از ما که در هر حرفه، هنر و علمی که بدان مشغول هستیم مدام ،در حال درجا زدن هستیم. نه تنها در حرفه و هنرمان که در تفکر و اندیشه مان نیز مدام در حال درجا زدن هستیم.تکرار پشت تکرار. تکرارهای مشمئزکننده و تهوع آور. دریغ از پشیزی نوآوری. دریغ!


  • برای نوشتن این پست پدرم درآمد. برای اینکه می خواستم ویدئویی از ted که مربوط به چارلی تاد بود را بارگذاری کنم. نه تنها هر کاری کردم نشد و بالاخره مجبور شدم به لینک گذاشتن برای کلمه«فیلم»، بسنده کنم، بلکه زدم نیمی از مطلبم را پراندم و چون نسخه ای دیگر نداشتم و بداهه بود مجبور شدم دوباره قلم رنجه کنم. کار آسانی نبود.
  • این پست را ده بار ویرایش کردم. چون هر بار پس از انتشار دیدم قسمتی از آن مشکل دارد. به گمانم چند تا فحش هم از دوستان شنیدم.دوستانی که این پست را باز می کردند و می دیدند کلّی اشکال و نقص دارد و نصفه و نیمه است.
  • آخر هم این پُست همانی نشد که می خواستم ولی به دلیل خستگی ذهنی و مقداری عصبانیت به همین مقدار بسنده می کنم.
  • لطف کنید یک بار دیگر زمان بگیرید و این مطلب را بخوانید. اگر در عرض یک دقیقه توانستید بخوانید، نه تنها شما قهرمان تندخوانی هستید، بلکه ثابت می کنید که زمان پیش بینی شده از سوی ویرگول تا حدود زیادی دقیق است و مو لای درزش نمی رود.حالا چه این زمان توسط نرم افزار پیش بینی شده باشد یا توسط هر چیز دیگر.
  • اگر یک رباط بخواهد این مطلب را بدون هیچ ادراک و فهمی بخواند به گمانم بیشتر از یک دقیقه طول بکشد تا چه برسد به یک آدم شیر خام خورده که می خواهد در هنگام خواندن،خدای نکرده کمی هم فکر بکند.
  • به بزرگی خودتان ببخشید.یاعلی




نوآوریابتکارخلاقیت
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید