مقدّمه:
این یادداشت "عذرخواهی به صورت ویژه و جدا از یادداشتهای عمومی هر روز است که فعلاً حول و حوش ساعت یک بامداد منتشر میشوند. این یادداشت کمی جنبهی خصوصی دارد. عمومی شدنش به دلیل عدم دسترسی به کسی بود که باید از او عذرخواهی میکردم.
خانم "The one with the dreams" عزیز! بنده در کمال شرمندگی از شما که در ادامهی خودخواهیهای نفسانیام رنجاندمتان، عذر میخواهم. میدانم موجب رنجش خاطر شدید شما شدم. امروز میدانم که میتوانستم آنروز با تعصّب کمتر و خرد بیشتری با یادداشتهای شما و آن عکسی که در آن بارگذاری کرده بودید، برخورد کنم ولی متاسفانه این اتّفاق نیفتاد. در همینجا، در همین محفل که رنجاندمتان، در جلوی تمام اعضای ویرگول، از شما عذرخواهی میکنم.
دیدم مرا بلاک کردهاید. حقیقت کمی رنجیدم. چون بلاک کردن یعنی آنچه من مینویسم به تویی که بلاکت کردم، هیچ ربطی ندارد و یا دلم میخواهم همه، به جز تویی که مرا نمیتوانی بفهمی، نوشتههایم را ببینند. البته حقّ بنده شاید خیلی بدتر از اینها هم باشد. ولی خواستم بیایم زیر همان یادداشتی که با عصبانیّت بر علیه بنده چیزهایی نوشته بودید که شاید خیلی صحیح و منصفانه نبودند ولی حق داشتید که بنویسیدشان چون بدجور ناراحتتان کرده بودم و جرقّه را خودم زده بودم، عذرخواهی کنم ولی دیدم شما تمام دریچههای پشیمانی را به رویم بستهاید. بنابراین معذرتخواهی و پشیمانیام از شما و تمام دوستان دیگری که به گونهای در ویرگول رنجاندمتان را با این یادداشت علنی کردم. بگذارید همگان و مخصوصاً دوستان جدید بدانند که بنده که بودهام و چهها کردهام تا خدای نخواسته، ندانسته از بنده قدّیس نسازند که قرنهاست که دیگر هیچ قدّیسی وجود ندارد.
ای کاش آن موقع که داشتم شما را میرنجاندم، این اشعار جناب سعدی عزیز را به خاطر میآوردم:
دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار بد مکن که نکردست عاقلی
این پنج روزه مهلت ایّام آدمی
آزار مردمان نکند جز مغفلی
باری نظر به خاک عزیزان رفته کن
تا مجمل وجود ببینی مفصلی
آن پنجهٔ کمانکش و انگشت خوشنویس
هر بندی اوفتاده به جایی و مفصلی
وقتی خدا ستّارالعیوب است بنده غلط کردم که افشاگر عیوب دیگران باشم. عیوبی که شاید حتی حُسن باشند و به چشمان ضعیف و نفسانی بنده، عیب آمده باشند و بیایند.
با اینکه هنوز از بخشیده شدنم از سوی شما مطمئن نیستم و شدیداً تردید دارم که مرا ببخشید. ولی برای همین عرض پشیمانی و طلب بخشش، احساس بهتری دارم و حالم کمی خوبتر است. اگر به طریقی متوجهم کنید که مرا بخشیدهاید، این حال نصف و نیمه خوبم، بسیار خوبتر نیز خواهد شد.
امیدوارم خدای مهربان و رئوف برای خطاهایی که از روی نادانی انجام دادم و همچنین برای خطاهایی که فکر میکردم دارم از روی دانایی انجام میدهم، مرا ببخشاید و تا قبل از ترک این دنیا، مورد رحمت و مغفرت خویش قرار دهد و مرا کمک کند تا دیگر مرتکب خطاهای خواسته یا ناخواستهی مشابه نشوم. آمین یا ربّالعالمین.
یا حق.
یادداشت انتشار یافته در اولین ساعات بامداد امروز: