ویرگول
ورودثبت نام
Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

?

آلبرت اینشتین وقتی اورانیوم را تجزیه کرد، گفت: «نترسید بابا! کشف تجزيه اورانیوم کمتر از اختراع کبریت، تمدن بشر را تهدید می‌کند!».

فقط این را نگفت، یک چیز دیگر را هم گفت ولی مردم و مسئولین کم‌حوصله که خیالشان راحت شده بود رفته بودند بستنی قیفی لیس بزنند. حالا چه چیز دیگری گفت: «تمام توسعه‌های آینده انسان مربوط است به اصول زندگی اخلاقی و معنوی‌اش، نه به سطح پیشرفت و ارتقای تکنیکی».

دو نفر که این جمله‌ها را شنیده بودند دم گوشی به هم گفتند: "دارد زر می‌زند. مردیکه زنباره الان با استلاست، دو ساعت دیگر با اِتِل، شب با تونیه، صبح با مارگریتا! حالا دارد برای ما اخلاق و معنویت بلغور می‌کند. این خط، این هم نشان، ببین این مردیکه چه جوری با این خطر کمتر از کبریتش گند می‌زند به دنیا!"

آلبرت، بعد از گفتن این حرف‌ها رفت یک نامه نوشت برای «فرانکلین روزولت» که:

«حاجی اگر بمب اتم نسازید، این آلمانی‌ها می‌سازند، آن‌وقت دهان شما را سرویس می‌کنند».

حاجی این‌ها هم رفتند بمب را ساختند و محض برقراری صلح پایدار (!) روی هیروشیما و ناکازاکی انداختند.

خبر که به آلبرت رسید، دو دستی زد توی سرش و گفت: «وای بر من!»

همان دو نفر که عادت داشتند دم گوشی با هم صحبت کنند دوباره دم گوشی به هم گفتند که: "این هم خطر کمتر از کبریت این میمون! یک جوری دارد فیلم بازی می‌کند مثلاً من خیلی ناراحتم که انگار ما یادمان نیست خودش برای حاجی نامه نوشت... بیا تعقیبش کنیم... قول می‌دهم نیم ساعت دیگر برود با استلا لاس بزند، دو ساعت دیگر با اِتِل، شب با تونی، صبح با مارگریتا! دو روز دیگر هم که سقط می‌شود از او یک دانشمند و قدیسی بسازند که نگو و نپرس. این خط، این هم نشان!"

«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید