زیر گنبد دودآلود!
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا، یک عالمه آدم زپرتی دیگر هم بودند که از خود خدا، بیشتر ادعای خدایی میکردند! یکی هم بود که اسمش دکتر جیمز بود. دکتر جیمز به غدد مقعدی سگها خیلی علاقه داشت. برای همین کلّی درس خواند و درس خواند تا اینکه بتواند تا روزی که زنده است، به غدد مقعدی سگها، دسترسی کافی داشته باشد.
چگونه تصوّر کنیم که این گونههای یک کودک است؟!
این یادداشت مثلاً طنز را میتوانید از سایت دستانداز بخوانید تا از جملات و تصاویر واقعی ولی عجیب و غریب بالا بیشتر سر در بیاورید!
توجه:
از دیروز تا الان به بخش پیشنویس ویرگول که بیش از هزار یادداشت منتشر نشده در آن دارم، دسترسی ندارم. برای همین کمی ناراحت هستم. به هر جایی که توانستم ایمیل زدم تا مشکل را بررسی کنند، فعلاً پاسخی دریافت نکردهام.
حسن ختام: "باریش مانچو" که از لحاظ ظاهر شبیه به "کوروش یغمایی" خودمان است و مثل او راک هم میخواند، آهنگی دارد به نام «دوست من، خر». گویا مانند من عاشق خرها بوده و میخواسته با خواندن این آهنگ شان و منزلت خرها را در بین مردم منطقه، بالا ببرد. برای اینکه بشورد و ببرد، گوش کنید و چنانچه ترجمهی آن را میدانید، لطف کنید در بخش نظرها بنویسید تا به زیر ترانه اضافه کنم. متشکرم.