مطلب زیر کاملاً جدّی است:
در دوران هنرستان وقتی در رشته حسابداری تحصیل می کردم یک کتابی داشتیم به اسم مکاتبات اداری و بازرگانی.یکی از دروس این کتاب این بود که از ما می خواستند در خصوص یک شرکت یا موسسه یا کارخانه، ایده تبلیغاتی بنویسیم. من همیشه در این درس نمره ام بالا بود. معلم درس مذکور هم یک معلم مسنّی بود که متاسفانه نامش از یادم رفته است. این معلم عزیز جوری به همه بخش های این کتاب اهمیت می داد که گویی شغل آینده ما از دل همین کتاب باید رقم بخورد.
گاهی وقتی در مورد محصولی یک تیزر تبلیغاتی از تلویزیون پخش می شود، من ایده ای به خاطرم می رسد و برای نزدیکان و دوستانم مطرح می کنم که تحسین آنها را به دنبال دارد. جالب این است که تا حالا چندیدن مرتبه ایده هایی که من به شوخی یاد جدی مطرح کرده ام پس از مدتی، شبیهاش از تلویزیون پخش شده است و من محکوم شدم به اینکه:«از قبل می دانستم!»
مطلب زیر اصلاً شوخی نیست:
بارها برای سازندگان این محصولات، ایمیل فرستادم که من یک ایده خوب دارم و حاضرم با شما همکاری کنم ولی هیچ بازخوردی دریافت نکردم.
پس از کمی تحقیق، کاشف به عمل آمد که مانند خیلی چیزها که مافیا دارد، گویی پشت این تیزرها هم یک شبه مافیایی وجود دارد. حتی تا حدودی نیز می دانم چه کسانی هستند. خیلی غریبه نیستند. اکثراً از چهره های مشهوری هستند که خیلی از مردم نیز آنها را می شناسند. به هر حال برای سازند گان این محصولات متاسفم که در فروش بهتر نظر مردم برایشان هیچ اهمیتی ندارد و به گمانشان این تیزرهای تبلیغاتیای که دارد برای محصولاتشان ساخته و پخش می شود، بهترین است.
نتیجه: جایگاه ایده های خوب افراد نامشهور کجاست؟ منظورم از ایده های خوب. ایده های خوب در هر بابی. ایده خوب برای ساخت یک فیلم عالی. ایده خوب برای ساخت یک محصول. چقدر ایده های خوب و خلاقانه که در مغز همان صاحبانشان تا روزی که زنده اند می مانند و هرگز عرصه ظهور و بروز نمی یابند. واقعاً جای بنگاههایی که واسطه خرید و فروش ایده های خوب و خلاقانه باشند در کشور ما خالی نیست؟