زین قند پارسی که به بیراهه می رود!

پدری به پسر جوانش می گوید که برود به همسایه شان که ماشین را در پارکینگ آپارتمان روشن گذاشته، تذکر دهد: پاشو گوساله برو به این لاشی بگو ماشیشنو خاموش کنه، تا نرفتم اگزوز ماشینشو بکنم تو حلقش!

دوستی در بیمارستان و در حین عیادت از دوستی که در سانحه تصادف له و لورده شده: پسر تو جون سگ داریا. تو چه جوری زنده موندی بچه ک...!

مادری فرزند شلوغش را تهدید می کند: می شینی یا بلند شم بزنمت مثله سگ واق واق کنی!

پیرمردی که شاهد محبّت یک مادر به فرزند خردسالش است: خدا کنه هیچ سگی مادر نشه!

همکاری، همکار دیگرش که در ماموریتی موفق شده را تحسین می کند: آفرین عوضی!

مادربزرگ به وجد آمده از جنب و جوش نوه اش: مادرجون به قربونت بره توله سگ!

دختری به دوستش که آرایش کرده می گوید: توله سگ چقدر خوشگل شدی؟!

دوستی احوال دوستش را می رسد: چطوری کثافت؟!

و این داستان به احتمال زیاد حالا حالاها ادامه دارد!

اگر حال و حوصله داشتین، اگر وقت داشتین به مطلب طنز و نطنز قبلی حقیر هم سری بزنید:
https://virgool.io/@J-M-S/%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AF%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%AD%D8%B4%D8%B1%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-ofziazmw7ffm