گفت: مگه نگفتی اگر چند تا تخم مرغ پرت کنم جلوی ماشینم، چشم نمی خوره؟
گفتم: چرا گفتم!
گفت: مرد حسابی یه شونه تخم مرغ پرت کردم جلوی ماشینم، آخرشم جورری تصادف کردم که نصف ماشینم رفت!
گفتم: تخم مرغهاش تاریخ داشتند؟
گفت: یادم نیست! مگه فرقی هم می کنه؟
گفتم: مرد حسابی چه جوری فرق نمی کنه! تو تخم مرغ تاریخ گذشته بخوری چیزیت نمی شه؟!
گفت: چرا!
گفتم: این دفعه که گذشت ولی این دفعه اگر ماشین خریدی یادت باشه تخم مرغهای تاریخدار جلوش پرت کنی. تازه اگر رسمی هم باشه که دیگه نور علی نوره!