ابتدا زحمت بکشید این خبر را بخوانید:
«مرکز آمار ایران،گزارشِ فصلیِ تغییرات ماهانه تعداد دام سبک در پاییز سال جاری را منتشر کرد. بر اساس نتایج اولیه این آمارگیری، در مهر ماه سال جاری تعداد ٣٧.۵ میلیون رأس گوسفند و بره و ١٤.۵ میلیون رأس بز و بزغاله در دامداریهای کشور موجود بوده که نسبت به زمان مشابه در سال ١٣٩٣، بهترتیب ٢٠ و ١٧.٦ درصد افزایش یافته است.تعداد گوسفند و بره در آبان و آذر امسال بهترتیب به ٣٩.۶ و ٤٠ میلیون رأس، و تعداد بز و بزغاله در همین مدت به ١٤.٩ و ١٥.٤ رسیده است.بررسی ترکیب گله و زایش دامها نشان میدهد که روند افزایش جمعیت دام سبک کشور در ماههای آتی نیز ادامه خواهد داشت.»
یک سوال؟
در حالیکه سرشماری آدمیزاد که زبان سرش می شود هر چند سال یکبار و با صرف هزینه زیاد انجام می شود، چه کسانی و چگونه گوسفندها و بُزهای کشور را که بسیار زبان نفهمند را به صورت ماهانه شمارش می کنند؟
چند جواب که زاییده تخیّل نویسنده این مطلب است:
جواب اوّل:
این آمار را کسانی که شب ها برای خوابیدن مجبور هستند گوسفندهای داخل خیالشان رو بشمرند در اختیار مرکز آمار ایران قرار می دهند!
جواب دوم:
این سرشماری در هر شهر،توسط دو نفر،به صورت سرسری و با تلفن انجام می شود.یک نفر به شماره تلفن دامدارها زنگ می زند و سوال می کند و به کسی که کنارش نشسته(نویسنده)می گوید تا تعداد را بنویسد.به نمونه ای از این سرشماری که در یکی از شهرهای کشور صورت پذیرفته:
زنگ زننده به دامدارنده:آقا شما چند تا گوسفند داری؟
دامدارنده به زنگ زننده:می گن گلّه رو بشماری کم می شه،منم می ترسم بشمرم!
زنگ زننده به دامدارنده:دقیق نمی خواد بگو،حدودی بگو!
دامدارنده به زنگ زننده:چه می دونم والّا!سیصد تا، چهارصد تا، شایدم پونصدتا،شایدم کمتر،شایدم بیشتر!
زنگ زننده خطاب به نویسنده:بنویس دو هزار تا!
نویسنده به زنگ زننده:خیلی کمتر گفت.من صدا ش رو شنیدم!
زنگ زننده خطاب به نویسنده:مردم گوشت ندارن،بنویس دو هزار تا!
نویسنده به زنگ زننده:راست می گی،حالا که اینطور شد می نویسم سه هزار تا!
جواب سوم:
هر ماه،در بین گوسفند داران،مسابقات گوسفند شماری و در بین بُز داران،مسابقه بُز داری برگزار می شود و نتیجه به مرکز آمار ارائه می شود!
تحقیق:
برای اطمینان از صحت و سقم آمار اعلام شده بنده به یک اقدام عملی هم دست زدم به این صورت که به محض خواندن خبر با سه نفر از گوسفند داران و بُز داران فامیل تماس گرفتم.نتیجه این تماس ها را(با حذف بخش احوال پرسی)برای شما می نویسم:
تماس با پدر عزیزم:
تماس دوم با پسرعموی پدرم:
تماس سوم با«کهن»یک مرد افغان که با پدرم رفیق است و گوسفند نگهداری می کند:
بعد از تماس ها فهمیدم که این آمار قبول نیست.چون بُزها و گوسفندهای فک و فامیل ما توش نیومده!
لُب کلوم:
شمارش گوسفندها و بزها سالی یکبارشم به این راحتی ها نیست.چه برسه به هر ماه.مخصوصاً بزها.چون آروم و قرار ندارن.راستی می دونستید بُزها عادت ندارن قبل از انجام هر کاری،در موردش فکر کنن؟
حیفم اومد حالا که از گوسفند و بُز صحبت کردم،این عکس زیبا که در ایسلند و توسط اینار اُرن ( Einar Örn ) ثبت شده رو اینجا نیارم:
راستی شمارش گاوها که خیلی راحت تره.چون هم خیلی درشت هستند.هم خیلی کم تحرّک هستند.هم خیلی بیشتر به چشم میان.پس چرا مرکز آمار،گاوهای کشور رو نمی شماره؟!شاید برای اینه که گوسفند و بز جز دام های سبک هستند و گاو جز دامهای سنگین و توی این کشور کمتر کسی از کلمه سنگین خوشش میاد!
مطلب قبلیم:
حُسن ختام:
آهنگ قدیمیِ «آسمان مست» از علی اصغر شاه زیدی:مِی و میخانه مست و مِی کشان مست.زمین مست و زمان مست آسمان مست.نسیم از حلقه زلف تو بگذشت...