معادلات ریاضی پنجرههای منحصربهفردی را به جهان ارائه میدهند. آنها واقعیت را درک میکنند و به ما کمک میکنند چیزهایی را ببینیم که قبلاً به آنها توجه نشده است. بنابراین جای تعجب نیست که پیشرفتهای جدید در ریاضیات اغلب با پیشرفتهایی در درک ما از جهان همراه شده است.
۹ معادله ریاضی در تاریخ ریاضیات وجود دارد که انقلابی در نحوۀ نگاه ما به همهچیز از ذرّات کوچک گرفته تا کیهان وسیع ایجاد کردهاند، ولی بنده هیچکاری به این ۹ معادله ریاضی و آن کلّی معادلات سیاسی، اقتصادی و... موجود ندارم چون چیزی هم از آنها سرم نمیشود. بلکه به آن معادلهای توجه دارم که از حیث تاثیر بر روی جهان با سایر معادلات موجود، قابل قیاس نیست. معادلهای که وقتی عوض شود، تمام معادلات موجود پیش از خودش را نیز دستخوش تغییر و تحوّل بنیادین خواهد کرد.
آن معادله چیست و چگونه عوض خواهد شد؟
حضرت علی علیهالسلام در بخش اول خطبۀ ۱۳۸ نهجالبلاغه در خصوص رسالت امام زمان علیهالسلام جملاتی را میفرمایند که خبر از تغییر معادلهای بزرگ و اساسی در عصر ظهور میدهد:
يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى، إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى؛ وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ، إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ.
وقتی حضرت قائم علیهالسلام ظهور کند، قرآن را محور قرار میدهد و هوی و هوسها را به دور قرآن میگرداند و این پس از آن است که در زمان غیبت هوی و هوسها محور بوده و قرآن بر گِرد آن میچرخید!
وجود انواع و اقسام فساد در دنیا بدینسبب است که محوریّت هوی و هوس، خدا را از چرخۀ زندگیها کنار گذاشته است؛ امّا حضرت، معادله را عوض خواهد کرد. با حضور ایشان، قرآن هیچ تغییری نمیکند، بلکه محور قرار میگیرد. در زمان غیبت، انسانها قرآن را از طريق تفسير به رأى، برخواستههاى خويش تطبيق میدهند و این همان چیزی است که نمیگذارد حتی در مملکت اسلامی نیز فساد ریشهکن شود، ولی حضرت، اصل و حقیقت فرمان وحى را، معيار سنجش و برنامۀ كار خويش قرار داده و تفسير به رأى و توجيهگرى را برای همیشه کنار خواهد زد و بساط تمام مفسرینی که قرآن را تفسیر به رای میکردند، جمع خواهد کرد. و همین اقدام زمینهساز برقراری عدالت حقیقی خواهد شد.
دو یادداشت پیشین:
حُسن ختام: به نقل از کتاب «کمی دیرتر» نوشتۀ «سید مهدی شجاعی»
اگر آقا نعوذ باللّه نیستند و حضور ندارند، پس چرا اینها اینقدر حرص و جوش میزنند که بیا! اگر آقا هستند و حاضر و ناظرند که چرا جلوی چشم آقا این اداء و اطوار رو در میآوردن؟ چرا شُو اجرا میکنن؟ چرا حرمت نگه نمیدارند؟ چرا با لحن لاتی و چالهمیدونی با آقا حرف میزنن؟ این که میگن «آقا بیا» یعنی چه؟ آقا بیا که چی کار کنه؟ منظورشون اینه که آقا کجا بیاد؟ چرا اینها خودشون همّت نمیکنن یک تُک پا برن پیش آقا؟ اصلا مگه آقا جایی رفتن که هی میگن بیا...