سهم ما از عمر بر روی کره زمینِ به این پهناوری فقط چند دقیقه است.چند دقیقه که می گویم یعنی یک روز.کمی کمتر یا کمی بیشتر.به هر حال عمر ما در خوشبینانه ترین حالت به دو روز تمام نمی رسد.تازه همین یک روز عمر را هم اگر آدمهای لعنتی بگذارند ما بکنیم جای شکرش باقیست.
هنوز به دنیا نیامده ایم به بلوغ می رسیم و هنوز به بلوغ نرسیده ایم باید به دنبال نیمه گمشده مان بگردیم.هنوز نیمه گمشده مان را پیدا نکردیم باید به فکر مراسم ازدواجمان باشیم.هنوز ازدواج نکرده و به «ثانیه عسل» نرفته ایم باید دنبال جایی برای تخم گذاری باشیم.هنوز تخم هایمان را نگذاشته ایم باید به فکر مراسم کفن و دفنمان باشیم.خدا وکیلی به این هم می گویند زندگی!
زمان برای ما همه چیز است.ما وقتی به هم می رسیم برای باز کردن باب آشنایی،از طرف مقابلمان نمی پرسیم چند سالته؟چند ماهته؟چند روزته؟یا حتی چند دقیقه ته؟فقط می پرسیم ببخشید شما چند ثانیه تونه؟!تا ببینیم از لحاظ فاصله سنّی به درد ازدواج با هم می خوریم یا نه؟چون ما وقتی نداریم که برای شکست عشقی خوردن هدر بدهیم.اگر جفتمان خوب از آب در نیاید خسرالدنیا و الاخره می شویم.چرا؟چون ما دیگر زمانی برای طلاق گرفتن و رفتن به دنبال جفت دیگر و... نداریم.
نه یک گونه،نه دو گونه،ما سه هزار گونه هستیم- که با همین امروز- دقیقاً سیصد میلیون ساله که روی زمین سر کار هستیم.به جزء قطب جنوب که هواش به مزاجمون سازگار نیست در تمام نقاط زمین سرگردانیم.
افسوس و صد افسوس در این سیصد میلیون سال تمام حیوانات تکامل پیدا کردند.اسب،گاو و حتی خر تکامل پیدا کردند.ولی از بدبختی و ژن نامرغوب ما همین بس که در این سیصد میلیون سال ما کوچکترین تکاملی پیدا نکردیم که هیچ، حتی نتوانستیم حتی یک روز به عمرمان اضافه کنیم.
خوب دیگر بس است مگر من چند دقیقه عمر می کنم که بنشینم نصفش را هم صرف درد دل با شما کنم.دیدار به قیامت!
mohsenijalal@yahoo.com
اگر حال داشتین،اگر وقت داشتین به مطلب طنز و نطنز قبلی حقیر هم سری بزنید: