یادداشت قبلی:
آیا ما میتوانیم به بواسیر خودمان افتخار کنیم؟!
نمیدانم این کلیپ طنز ساختۀ آقای مهران مدیری را دیدهاید یا خیر؟ اگر ندیدهاید، خواهش میکنم ببینید تا چند کلمه (حرف حساب یا بیحساب!) بزنم و بروم:
برخی از ما عادت کردهایم که تا در مورد یک نقص یا مشکل از کشور خودمان حرفی در میگیرد، چند فیلم، کتاب، کلیپ و... رو میکنیم تا ثابت کنیم در فلان کشور و بهمان مملکت هم مشابه همین نقص یا مشکل و حتی بدتر از آن وجود دارد. خودم هم بارها اینکار را کردهام و احتمالاً باز هم از این کارها بکنم! چراکه اینکار برای اطفای آتش هیزم همیشه روشن غرضورزان، مرضورزان و شیفتگان چشم و گوش بستۀ خارج و یا برای متعادل کردن مواضع تند هموطنان معمولی ولی بیانصاف و یا عصبانی، کمی تا قسمتی موثر است. ولی متاسفانه این خطر جدّی نیز وجود دارد که ما به علّت تمرکز بر روی نقص یا مشکل مشابه دیگران، کمکم آن نقص یا مشکل اصل وطنی خودمان را به حاشیه برده و فراموش کنیم و یا حتی از روی غفلت و یا حماقت به آن افتخار نیز بکنیم! افتخار از اینرو که دیگران از آن نقص یا مشکل، دشوارتر و سختترش را دارند و ما از آن نقص یا مشکل، آسانتر و سهلترش را! و یا افتخار از این بابت که ببینید دیگران هم با آن همه ادعای جهان اولیشان از این نقص یا مشکلها دارند و عیبی ندارد که ما هم از آنها داشته باشیم!
... در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!
حُسن ختام: به نقل از کتاب زندگی خردمندانه (رویکرد شناختی - رفتاری) نوشتۀ مایکل نینان و ویندی درایدن
وقتى با انتقاد مواجه مىشوید، واقعاً چه لزومى دارد بکوشید طرف مقابل را متقاعد کنید که درباره شما اشتباه مىکند؟ چرا نمىتوانید از انتقاد او به راحتى بگذرید؟ چون از اشتباه او براى خودتان مشکل ساختهاید... علّت اینگونه حساسیتهاى افراطى به انتقاد، عزتنفس پایین یا شکننده است. یعنى اظهارنظرها و انتقادهاى دیگران را توهین به خودتان تفسیر مىکنید. مثلا «هر چقدر خودم را گول بزنم که آدم نگرانى نیستم ولى من آدم بیچاره ضعیفى هستم». براى جنگیدن با این مشکل، به خاطر اظهار نظرهاى دیگران به خودتان توهین نکنید و برخى از رفتارهایتان را که دوست ندارید، بپذیرید و سعى کنید آنها را تغییر دهید. وقتى حساسیت شما به انتقاد کم شود، متوجه مىشوید که بدون آشفتگى به این انتقادها گوش مىدهید و از برخى از آنها استفاده مىکنید.