Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

یه فکری به حال این دنیای لاشی کن، برام یه مردِ مرد نقاشی کن! ?

همان‌طور که در یادداشت‌های قبلی گفتم، بنده نه شاعر هستم و نه نویسنده. چه برسد به نوشتن ترانه‎‌ی رپ. امّا متاسفانه یا خوشبختانه شجاعت این را دارم که در هر چیزی خودم را محک بزنم. این رپ‎‌واره هم که در ادامه خواهید خواند را فقط به اندازه‌ی یک محک ناقابل حسابش کنید، نه بیشتر. پس سعی کنید در آفرین گفتن یا نفرین کردن راه افراط در پیش نگیرید!

امّا این رپ‎‌واره چگونه شکل گرفت؟ مدت‌‎ها است که با صفحه‌‎ی ویرگول خانم نفیسه خطیب‌‎پور آشنا هستم. هم نقاشی‌‎های ایشان را می‎‌بینم و هم داستان و یا دلنوشته‎‌های هر نقاشی را می‎‌خوانم. نقّاشی‌‎ها و دلنوشته‌‎ها به طرز خیلی عجیبی با هم همخوانی دارند. هر دو در عین حال که تحسین بیننده و خواننده را بر می‌‎انگیزند، یک شوک و تکان شدیدی نیز به او می‌‎دهند. از آن شوک‎‌هایی که می‌‎توانند، شکوفایی هم به دنبال داشته باشند.

چند روز پیش گذرم به صفحه‎‌ی اینستاگرام ایشان افتاد، نقاشی‎‌های ایشان در آن‎‌جا غلظت خونشان کمی بالاتر بود. آن‌قدر که کاری به سرم آوردند که خروجی آن‌ها شد کلمات زیر. کلماتی که شاید مانند خیلی از کلماتی که تاکنون در این‎‌جا ریخت و پاش کرده‎‌ام آن‎‌طور که باید و شاید، پخته نباشند. امّا هر چه هستند، حرف دل هستند و خطاب به خانم خطیب‌‎پور، نوشته شده‌‎اند.

از ایشان خواهش می‌‎کنم این کلمات خام را با نگاه اغماض، از بنده قبول کنند و اگر برایشان میسّر بود، برداشت ذهنی خودشان از آن‎‌ها را در قالب یک نقاشی بریزند. نقاشی‌ای که می‌‎خواهم خودم از ایشان خریداری کنم تا آن‌را یادگاری داشته باشم. اگر هم میسّر نبود قول می‌دهم حتی به قدر ذرّه‌ای ناراحت نشوم.

پیشاپیش از بابت استفاده از برخی کلمات عذرخواهی می‎‌کنم.
اگر خیلی پاستوریزه و یا هموژنیزه هستید و چشم و گوشتان بسته است و یا نسبت به لکّه‌‎دار شدن ساحت مقدّس ترانه‌‎های رپ نگران هستید، از خواندن رپ‌‎واره‎‌ی زیر خودداری کنید.

یه فکری به حال این دنیای لاشی کن

برام یه مردِ مرد نقاشی کن

نقاشی از تولّد یک مرد

یه مرد پهلوون و جوونمرد

مردی که همیشه مرده

حتی اگه پُرِ درده

مردی که چشم‌چرون و هیز نباشه

از عرق شرم خیس نباشه

مردی که سنگ زیرین آسیا باشه

توی نجابت قهرمان آسیا باشه

مردی که با این‌که مَرده

ولی از‌ بس پر از درده،

روزی ده‌بار می‎‌زاد...

چی می‌زاد؟!

هشت‌ تا دیو، دو تا پریزاد!

امّا

به دیواش فرصت نمی‎‌ده

به هوس اونا رخصت نمی‌‎ده

مردی که لاشی نیست

درسته نقاشیه ولی؛

جاش تو نقاشی نیست!

یه فکری به حال این دنیای لاشی کن

برام یه مردِ مرد نقاشی کن

مردی که مرد میدون باشه

حتی اگر توی کوچه یا خیابون باشه

مردی که تموم دخترای جهان خواهرشن

حتی اگه راهبه یا روسپی شهر باشن

مردی که آلتِ دست نیست

مردی که آلت‌به‌دست نیست!

مردی که هیجان و شور داره

ولی بیشتر از اینا شعور داره

یه فکری به حال این دنیای لاشی کن

برام یه مردِ مرد نقاشی کن

مردی که رنگش قرمز و برافروخته نیست

نماد اون آدم‌‎های لعنتیِ پدرسوخته نیست

مردی که شاید خندان و شاد باشه

ولی محاله قرمساق و *ون گشاد باشه!

مردی که چشماش دونده نیست

مثل هرزه علف‎‌های رونده نیست

یه فکری به حال این دنیای لاشی کن

برام یه مردِ مرد نقاشی کن

مردی که فقط نر نیست

اهل هوس، عینِ خر نیست

مردی که فقط پشم و ریش نیست

اهل طعنه و کنایه و نیش نیست

مردی که اگه عاشق بشه

عشقش دو روزه نیست

یه هوسران دوآتیشه‌ی دریوزه نیست

مردی که یه کم از خودش کار بکشه

خسته شد دو تا سیگار بکشه

یه فکری به حال این دنیای لاشی کن

برام یه مردِ مرد نقاشی کن

مردی که سربه‌زیر باشه

تو چشم‌پاکی بی‌نظیر باشه

مردی که خدا رو دوس داره

تو دست و بالش

همیشه چندتا بوس داره

مردی که شاید بالش زیر سرش نیست

ولی هیچ‌وقت

پشتش به‌سمت همسرش نیست

مردی که فقط شوهر نیست، یاره

از اون یار(های) تموم‌ عیاره!

مردی که عاشق شنیدنه

زیبایی‌های دنیا رو دیدنه

مردی که دست و دلبازه

تو کار خیر یکّه‌تازه!

مردی که مو لای درزش نره

پیش اون رفقای هرزش نره

مردی که اگر دین نداره آزاده‌ست...

از اون مست‌های بدونِ باده‌ست

مردی که درسته آلت داره

ولی کنترل حالت داره!

یه فکری به حال این دنیای لاشی کن

برام یه مردِ مرد نقاشی کن!

یادداشت پیشین:

چالش هفته: (چالش پنجم: ? اعتراض ?)

حُسن ختام:
حال خوبتو با من تقسیم کنویرگولدست‌انداز
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید