هر وقت شروع میکنم به خواندن اشعار زیبای یک شاعر، خودم نیز سرشار از شعر میشوم. نمیتوانم شعر بگویم. مهارتش را ندارم ولی دوست دارم شعر بگویم. هر گاه شروع میکنم به خواندن داستانهای زیبای یک داستاننویس، خودم نیز پُر از داستان میشوم. با حداقل بضاعت ادبی دست به قلم میشوم و داستانی مینویسم. تا چند نقاشی زیبا میبینم، میخواهم قلممو را بردارم و به جان بوم نقّاشی بیفتم تا بلکه بتوانم در حدّ وسعم یک نقاشی خلق کنم. زمانی که یک یا چند عکس زیبا مشاهده میکنم، هوس عکاسی کردن به سرم میزند. وقتی یک فیلم مستند یا داستانی زیبا تماشا میکنم، شور فیلم ساختن به سرم میافتد. و این قصّه برای تمام زیباییهایی که توسط حواس پنجگانهام درک میشوند، ادامه دارد.
به جاسوئیچیام یک قیچی تاشوی کوچک آویزان است. برای اینکه هر وقت در جایی چشمم به گل یا گیاهی زیبا افتاد که امکان قلمه زدن دارد، با قیچی یک ? کوچک از آن بگیرم و به خانه بیاورم تا با پرورش آن، نمونهای از آن گل زیبا را خودم داشته باشم.
عجیب است که دربارهی شعر، داستان، نوشته، نقاشی، عکس، فیلم و تمام هنرهای دیگر، همین قاعده برایم برقرار است. یعنی وقتی شعر، داستان و متن زیبایی را میخوانی، خودت سرشار از نوشتن شعر، داستان و یادداشت میشوی. انگاری که با قیچی ذهنت یک قلمه از نوشتهی زیبایی که خواندهای را گرفتهای و میخواهی به قصد پرورشش، آن را در گلدان دفتر یادداشت خودت بکاری. نه اینکه بخواهی کار یک مرغ مقلّد را انجام بدهی. نه. شاید در ابتدا کارهایی که اینگونه قلمه میزنی، شبیه کارهایی باشند که تو را به قلمه زدن ترغیب کردهاند ولی وقتی اولین قلمههایی که گرفتی، به درختی قطور تبدیل شوند. قلمههای بعدی، دیگر از همان درختی هستند که خودت پرورش دادهای. با این نگاه: «باغبان، هنرمند است و هنرمند، باغبان. قلم، قلمه است و قلمه، قلم. مردم، زمین هستند و زمین، مردم. زمین حاصلخیز دارد و بایر. قلمه در زمین حاصلخیر، درخت میشود و به بار مینشیند، در زمین بایر به جایی نمیرسد. باغبان ناشی، نمیتواند قلمه را درخت کند حتی اگر زمین حاصلخیر در دسترس داشته باشد. باغبان ماهر، زمین بایر را آباد و حاصلخیز میکند. باغبان ماهر بذر و قلمهاش را در هر زمینی نمیکارد. هر زمینی نیز هر بذر و گیاهی را نمیرویاند. هنرمند و هنر نیز اینگونه هستند. یا اولیالابصار!»
شاید در اینکه قلم (مداد) از چوب درختی درست میشود که خود روزی قلمهای کوچک بوده است، حکمتی نهفته باشد.
شب همگی به خیر. ???
یادداشت پیشین:
حُسن ختام: