جواد انبارداران
جواد انبارداران
خواندن ۳۰ دقیقه·۳ سال پیش

نقد و تحلیل کامل انیمیشن شاهزاده مصر 1998 Prince of egypt با روش فنی - حکمی

معرفی اجمالی شناسنامه فنی اثر

پویانمایی دوبعدی «شاهزاده مصر» در سال ۱۹۹۸ میلادی به کارگردانی برندا چپمن و استیو هیکنر و سیمون ولز" توسط شرکت «دریم ورکس» ساخته شد. تهیه کنندگان آن پنی فینکلمن کوکس و ساندرا رابینز هستند. جفری کاتزنبرگ، نقش ویژه‌ای در مدیریت اجرایی و نظارت بر این اثر داشته و به عنوان یکی از تهیه‌کنندگان نیز مطرح است. در تیتراژ انتهایی این انیمیشن نام جفری کاتزنبرگ به عنوان Executive Producer آورده شده است. چنین فردی در سینمای هالیوود، می‌تواند در حوزه تولید، از مرحله ایده پردازی و تأمین بودجه، تا زمان پخش فیلم و آرشیو آن، با پروژه همراه با سمت مشخصی در یک بازه زمانی داشته باشد.


نگاهی به ساختار موسیقایی و جلوه‌های بصری اثر

این اثر شباهت‌های ساختاری زیادی با فیلم ده فرمان، اثر سیسیل بی. دو میل دارد و یک شکاف عمیق بین انیمیشن‌های معاصر و کلاسیک ایجاد کرد. در این انیمیشن، نقاشی‌ها، فرمی زیبا و بدیع و طراحی شخصیت‌ها، قوت خوبی دارد؛ همچنین موسیقی خوب و ملودی‌های یهودی این انیمیشن باعث پیوست درونی متن، موسیقی و شخصیت‌پردازی شده است و در قوت و جذابیت آن مؤثر بوده است. یهودیان مشهوری همچون وال کیلمر، میشل فایفر و ساندرا بولاک و جف گلدبلوم، به ترتیب صداپیشگان نقش موسی، همسر او، خواهرش و هارون بودند. بسیاری دیگر از عوامل فیلم نیز از یهودیان و صهیونیست‌های مطرح هالیوود بودند. حتى ملودی‌های این فیلم نیز از ملودی‌های عبری و متن تورات، تأثیر پذیرفته بودند و تم‌های آوازی، متأثر از قرائت صهیونی از کتاب مقدس، نوشته شده بودند که به برخی از آن‌ها اشارتی خواهد رفت، گرچه بررسی موسیقی، تم‌های آوازی و متن اشعار این انیمیشن به مقاله‌ای مفصل نیاز دارد که جداگانه به رشته تحریر درآید.

بیست و پنج دقیقه از این پویانمایی، با تم‌های آوازی، مضامینی چون: رنج و مظلومیت یهودیان، خدای قومی، منجی گرایی، سرزمین موعود و برتری یهودیان و لزوم رفتن به ارض مقدس را به مخاطب القا می‌کند. اکثر آوازها به زبان انگلیسی هستند و دو قطعه آن، به زبان عبری خوانده شده‌اند.

تعمیم قرائت توراتی-صهیونی به قرآن و انجیل

نکته جالب اثر، این است که در ابتدای فیلم، متنی بر صفحه نمایان می‌شود که بیانگر ساخت این فیلم، طبق کتاب خروج از تورات است. در انتهای تیتراژ پایانی فیلم نیز، پس از پایان اسامی عوامل تولید، سه مطلب از سه کتاب مقدس تورات، انجیل و قرآن، در شأن حضرت موسی (علیه‌السلام) می‌آید. به این طریق تهیه کننده و کارگردانی فیلم، تلاش می‌کنند که بر گستره مخاطبین فیلم بیفزایند و قرائت توراتی-صهیونی خویش را به آیات انجیل و قرآن هم بسط دهند.


مصر‌گرایی و نمایش عظمت فرعون

تمهیدات بصری، جلوه‌های ویژه، طراحی نقش‌های بصری و نمابندی مناسب، در انتقال مفاهیم این انیمیشن به مخاطب نقش به سزایی دارد.

مثلا در نماهای آغازین فیلم، در پرده اول که به معرفی شخصیت‌ها می‌پردازد، موسی، فرعون، آسیه و کاهنان درباری در قصر ایستاده‌اند و فرعون پدر به خاطر خوشگذرانی‌ها و آسیب‌رسانی موسی و رامسس به معماری بنای شهر جدید و باشکوه فرعون، در حال مؤاخذه آن‌ها است. در نمایی که از طرح و نقاشی زیبایی بهره جسته است، مجسمه بزرگ فرعون که از پنجره تمام قد جنبی دیده می‌شود از همه شخصیت‌های صحنه بالاتر و مسلط همه آن‌هاست و به دوردست نگاه می‌کند. سپس فرعون پدر که بالاتر از بقیه ایستاده، نسبت به عمل اشتباه دو فرزند در حال داوری است. در کنار او، کاهنان و همسرش ایستاده‌اند و در دوردست، فضای بزرگ شهر زیبا و مدرن مصر و قصر جدید فرعون نمایان است که تسلط تمدن مادی را نشان می‌دهد.

البته کارگردانان و طراحان این اثر، در نماهای دیگر نیز ارادت خود به عظمت مادی مصر فرعونی را به رخ کشیده‌اند. مثلا در نماهای متعدد از زاویه‌ای بالا، شکوه، عظمت و انتظام کاخ و شهر در ذهن مخاطب بزرگنمایی می‌شود.


اسطوره مظلومیت قوم بنی‌اسرائیل

همچنین در آغازین سکانس موسیقایی انیمیشن و همچنین هنگام بازگشت حضرت موسی به مصر، نماهایی زیبا از بردگی و پژمردگی مردم یهود، بیگاری‌ها، پای در گل داشتن و رنج طاقت فرسای آن‌ها، به نمایش در آمده و با ظرافت طرحی، نقاشی و موسیقی متناسب و تم‌های آوازی، دل بیننده را نسبت به مظلومیت و رنج یهودیان به درد آورده و همذات‌پندای مخاطب با یهودیان دربند را دو صد چندان می‌کند؛ خصوصا نماهای بلند و قاب‌بندی‌هایی که پای در گل داشتن یهودیانی را به تصویر می‌کشد‌. یهودیانی که با کمترین غذا و لباس‌هایی مندرس، به زور شلاق فرعونیان، در حال بیگاری دادن برای ساخت شهر جديد مصر هستند. این نماها، رنج طاقت فرسای ایشان را به قاب دوربین در می‌آورد و مظلومیت قوم یهود به عمق جان مخاطب نفوذ می‌کند.

در نهایت، هنگامی که بنی اسرائیل پس از رنج‌های زیاد، از مصر خارج می شوند، پس از طی مسافتی، نمایی از دریای بی‌کران و غروب خورشیدی که به آغوش مادرش، زمین، بازمی‌گردد تا به سکنای آرامش شبانه برسد، تصویر شده که گویای رسیدن آنها به سرزمین موعود است.

تمسخر حضرت موسی

همچنین نمایی که هنگام رفتن موسی به مدین به تصویر کشیده می‌شود، آن جا که در بیابان، طوفان شن در می‌گیرد و موسی تماما به زیر شن‌های روان می‌رود، صحنه بیرون آمدن وی از زیر شن‌ها و برخاستن او از خاک، یادآور تولد دوباره و زندگی جدیدی است. البته در همین سکانس، نمایی آزاردهنده وجود دارد که به تمسخر پیامبر خدا و خندیدن مخاطبان می‌انجامد، نمایی که در آن شتری موهای موسی را که از زیر شن‌ها بیرون زده، به تصور اینکه علفی در وسط صحراست، با شدت می‌کشد. صحنه ای که نویسنده بارها در مراسم تحلیل این انیمیشن شاهد بوده است که مخاطبان به واکنش این پیامبر الهی خندیده‌اند! حتی ممکن است بعدا از این خنده خود ناراحت شده باشند، ولی این نما، تمهیدی است که کارگردانان اثر، آن را به مخاطب تحمیل می‌کنند.


بررسی جهان فیلمنامه و داستان

این پویانمایی، داستان حضرت موسی (علیه‌السلام) را با استفاده از سفر خروج کتاب مقدس و اعتقادات یهودیان به تصویر کشیده و کودکی ایشان، زندگی در قصر فرعون، ایام جوانی، فرار او از مصر، ازدواج و رسالت او و نجات بنی‌اسرائیل از چنگال فرعونیان را نمایش می‌دهد. در این پویانمایی بر همان مضامین فیلم ده فرمان تأكید می‌شود. البته در این انیمیشن مضمون‌ها با حدت بیشتری، زمینی و سکولار شده‌اند. موسای این فیلم، پیش از پیامبری، جوانی غافل، خوش‌گذران و رفاه طلب (نمونه شهروندان جوان مطلوب سیستم غربی) بوده که الگویی تمام عیار، برای جوانان استعمار شده جهان، به ویژه در کشورهای غربی است. در سکانس‌های آغازین انیمیشن، رنج عظیم یهودیان توسط مصریان و تنهایی خانواده موسای نبی، به تصویر کشیده می‌شود، مادر و خواهر موسی با آوازهای غمگینی، او را به دل تقدير نیل می‌سپارند. سبد حاوی موسای کوچک از دل آب‌های مواج و تمساح‌های بزرگ نیل، به صورت معجزه‌واری نجات یافته و به دست خانواده فرعون می‌رسد. آنان موسی را در کنار فرزند خود به فرزندی می‌پذیرند و او را با سبک زندگی دربار مصر بزرگ می‌کنند.

موسی (عليه السلام) که بزرگترین پیامبر و منجی قوم یهود است، قبل از پیامبری، با توحید و نبوت آشنایی ندارد. موسای بازنمایی شده در این اثر، عیاش و متمایل به بت‌های فرعونیان است و هیچ معنویت، راز و جذبه درونی ندارد! اهمیتی به مظلومان نمی‌دهد و خود را برتر از برده‌های یهودی دربار می‌پندارد، هرچند قلبی نسبتا رئوف دارد؛ وی از رنج زیاد بردگان یهودی در عجب است و همین باعث نجاتش از زندگی درباری و پیوستن به قومش می‌شود.

او با تعقیب دختری نیمه عریان با لباسی شبیه مانکن‌های مدل امروزین آمریکایی در مراسم جشن و پایکوبی درباریان و علاقه‌مندی به وی، از کاخ خارج شده و به اصالت قومی خود، این که از تبار یهودیان است، پی می‌برد. بعد از این که به وسیله خواهرش، در می‌یابد او نیز از برده‌ها بوده است، از تاریکی به سمت نور حرکت می‌کند. بعد از طی مسیری به کاخ برمی‌گردد و با در آغوش گرفتن ستون‌های زیبا و عظیم کاخ فرعون، اشعاری در مدح زندگی مادی درباری می‌خواند.

سپس با دیدن دقیق‌تر رنج هم‌خونهای خود در رویایی صادق و سپس بر دیوارنوشته های قصر، به تدریج با مردم یهودی، احساس همدردی می کند و دیگر نمی تواند ظلم را تحمل کند. وی بعد از کشتن تصادفی سرکارگر مصری در حین فرار به رامسس می‌گوید: «من، کسی که فکر می‌کنی نیستم و دیگر شرایط مثل گذشته نیست»

هنگامی که موسی از مصر فرار می‌کند. در ادامه با چوپانی کردن برای بزرگی از سرزمین مدین (همان شعیب ادبیات ما و ازدواج با همان دختر نیمه عریان، که دختر بزرگ شعیب است (!) به زندگی شخصی مشغول می‌شود. گویا موسی ماجرای یهودیان در بند و تحت ظلم فرعونیان را فراموش کرده و به چوپانی و زندگی خودش مشغول می‌شود. تا زمانی که خدا به شکل نوری آتشین، در بوته‌ای داخل یک غار، بر او ظاهر شده و او را برای نجات یهودیان از دست مصریان بر می‌گزیند. موسی نزد رامسس، برادر سابقش که اکنون فرعون مصر است، می‌رود و از او نجات قومش را درخواست می‌کند. در این سکانس‌ها، موسای فیلم، تمایلاتی نسبت به گذشته و علقه برادری‌اش با فرعون فعلی دارد. وی درخواستی جز نجات مردمش از دست فرعونیان ندارد، عصایش تبدیل

به مار می‌شود، اما معجزاتش چندان تأثیرگذار نیست، زیرا ساحران نیز کاری همانند او را انجام می دهند. عذاب‌های خداوند شروع شده و یکی پس از دیگری نازل می‌شوند و درخواست موسی تأثیری در فرعون ندارد.

در آخرین عذاب، خدا به موسی فرمان می‌دهد: بره‌ای قربانی کن و با خونش بر درب خانه پیروانت علامت بگذار، من امشب از سرزمین مصر عبور خواهم کرد و تمام فرزندان اول را هلاک خواهم کرد، مگر خانه‌هایی که بر درب آن علامت خون باشد که نفرین من وارد آن نخواهد شد. انگار در این پویانمایی خدا هم، برای تشخیص خانه مؤمن و کافر، نیاز به علامتی دارد.

در هنگام عذاب نوری سرد و سفید که نمایانگر خدا در سکانس درون غار بود، خانه به خانه می‌گردد و نخست زادگان مصری را می‌کشد. این سکانس، یادآور جمله تورات است: «و در آن شب از زمین مصر عبور خواهم کرد و همه نخست زادگان زمین مصر را از انسان و بهایم خواهم زد و بر تمامی خدایان داوری خواهم کرد. من يهوه هستم و آن خون، علامتی برای شما خواهد بود بر خانه‌هایی که در آن‌ها می‌باشید. و چون خون را ببینم، از شما خواهم گذشت و هنگامی که زمین مصر را می‌زنم، آن بلا برای هلاکت شما شما نخواهد آمد.»


نحوه شخصیت پردازی‌ها در داستان فیلم

نحوه روایت این اثر از خدا

خدای این فیلم، «یهوه» خدای قومی یهود است که موسی و قومش قبل از رسالت، ارتباط خاصی با او ندارند. آن‌ها فقط منجی یهود را انتظار می‌کشند. خدا در این انیمیشن، وجودی جسمانی، شبیه نوری ممتد و قابل رویت دارد و حرکت می‌کند، فردی را برای نجات قومش برمی‌گزیند که خوشگذران و درباری است، دلبستگی به کاخ و تجملات حکومت فرعون دارد و معصوم نیست. خدای معرفی شده، از علم کافی برخوردار نیست و با خون گوسفندان، مؤمنان و کافران را باز می‌شناسد.

در این اثر، مرگ نخست زادگان مصری مانند انتقام‌گیری یهوه خدای یهود، از مردم مصر به تصویر کشیده شده است. این کار خدا آن قدر ناعادلانه به نظر می‌رسد که موسی نیز پس از مشاهده مرگ رامسس، به او دلداری می‌دهد و سپس از شدت تأثر می‌گرید؟ پس از عذاب‌های دهگانه و مرگ نخست‌زاده فرعون، بالاخره وی تسلیم قدرت شده و مجبور می‌شود که خروج یهودیان از مصر را بپذیرد. بنی اسرائیل به رهبری موسی، از مصر خارج می‌شوند؛ اما فرعون پشیمان شده و با سپاهیانش به دنبال آنان رهسپار می‌شود. در اینجا به مانند فیلم ده‌فرمان دریا شکافته و یهودیان از آن می‌گذرند، گرچه فرعون به طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا می‌کند.

پس از گذر بنی اسرائیل، سپاهیان فرعون در دریا غرق شده، یهودیان مسرور و آواز خوان به سوی سرزمین موعود يهود حرکت می‌کنند. فیلم با ورود بنی اسرائیل به سرزمین جدید و آوردن الواح آسمانی و احکام خدا توسط موسی (علیه‌السلام) پایان می‌یابد. در این اثر یهودی، حضرت موسی (علیه السلام) پس از پیامبری، نیز رهبری قوم محور و نه خدامحور، تلقی شده است که آرزوی رسیدن قومش به «سرزمین موعود» و نجات عبرانیان برگزیده، از دست قبطيان، تمام زندگی‌اش را فراگرفته؛ معجزه‌هایش نیز نه برای اثبات حقانیت خداوندی خدا، که برای نجات قوم یهود از ستم مصریان است. وی، اثری از کرامت، توحید و هدایت الهی ندارد. صحنه پایانی و شگفت‌آور باز شدن راهی در وسط دریا و موفقیت قوم یهود در گذر از آب، چنان اثری در بیننده می‌گذارد که بی‌اختیار، عبرانیان را نژاد برتر و برگزیده خدا تلقی می‌کند که زندگی در «سرزمین موعود فلسطين»، حق مسلم آن‌هاست.


آشنایی با نگاه به خدا در فیلم‌های مسیحی، یهودی و اسلامی

خداشناسی این فیلم به تفکر دئیستی، یعنی کنار کشیدن خدا از امور جهان بعد از آفرینش آن‌ها و عدم حاکمیت وحی الهی بر سبک زندگی مردمان، نزدیک است. عاقلی با دیدن این فیلم، عاشق خدای قومی، خشن و مقتدر یهودیان نمی‌شود.

این در حالی است که خدای تصویر شده در فیلم‌های مسیحی، بیشتر شخصیتی رحمانی و مهرورز برای همه ابنای بشر، خصوصا مؤمنان مسیحی دارد و خدای تصویرشده در فیلم‌های مسلمین، اقتدار، حکمت، مهر و محبت را در کنار هم و برای همه ابنای آدم دارد.


شخصیت حضرت موسی (عليه السلام)

در درک و فهم نگاه این انیمیشن یهودی - صهیونی به مقوله وحی، پیامبری و منجی‌گرایی، به دلیل اهمیت شخصیت حضرت موسی، بیشتر او را واکاوی می‌کنیم.

قهرمان داستان در این اثر، شخصیت موسی با مؤلفه‌های خاصی است. موسای این فیلم، نه پیامبری برای هدایت مردمان، که صرفا یک منجی زمینی برای نجات قوم یهود از ستم فرعونیان است. او در قصر فرعون، بزرگ شده و منطبق با سبک زندگی آن‌ها، فردی خوشگذران، لذت‌گرا، عیاش، متمایل به بت‌های فرعونیان و چندگانه‌گرا به تصویر کشیده شده است. وی نه تنها قبل از رسالت موحد نیست؛ بلکه اساسا در زندگی‌اش، خدا نقشی ندارد. وی هیچ نامی از شریعت پیامبران پیشین نمی‌برد. او قبل از پیامبری، حتی با توحید، نبوت و عدالت آشنایی ندارد. به راحتی به سگ‌بازی و هوسرانی می‌پردازد. مثلا هنگامی که بعد از جشن جانشینی رامسس، به اتاقش وارد شد، سایه دختری را بر پرده اتاق می‌بیند، سپس در کوچه به تعقیب آن دختر نیمه عریان رقصان می‌پردازد و با نگاه حسرت باری دور شدنش را نظاره می‌کند. البته این خصوصیات در فیلم ده فرمان که الگوی ساخت این انیمیشن هم هست، با شدت افزون‌تری، وجود دارد. اساس تصویر پیامبران بزرگ خدا چون داوود و سلیمان و حتی گاهی حضرت عیسی (عليهم السلام)، در فیلم‌های صهیونیستی هالیوود، بدین صورت است.


موسای مادی‌گرای

شخصیت موسای این انیمیشن، شدیدا به تعلقات مادی وابسته است. در بیابان هنگام فرار از مصر، همه تعلقات قصر را از خودش باز می‌کند، اما انگشتر دربار را دور نمی‌اندازد و نزد خود به یادگار نگه می‌دارد! گویا هنوز به گذشته، امید و تعلق خاطری دارد. البته بعد از رسالت، راهش از راه فرعون جدید جدا شده و انگشتر را به رامسس

پس می‌دهد. گرچه باز هم از درگذشت فرزند فرعون، به وسیله عذاب خدا، بسیار متأثر شده و به او دلداری می‌دهد و از شدت ناراحتی گریه می‌کند.


بی‌حیایی در انیمشن تاریخ مقدس «شاهزاده مصر»

در این انیمیشن، ارتباط کاملا آزاد با نامحرمان، مثلا در ارتباط با صفورا قبل از ازدواج نیز دیده می‌شود، همچنین شرکت در مراسم رقص و آوازه‌خوانی مختلط زنان و مردان در دربار فرعون، حتی در خیمه شعيب و حمام شدنش توسط زنان در خیمه شعیب، امری طبیعی جلوه داده شده است. این تصاویر آیات مروج حیا و خویشتن‌داری در کتاب مقدس یهودیان نادیده انگاشته است. گویا فیلم، منجی‌ای امروزی در آمریکای بی‌بندوبار، اباحه‌گر و لیبرال را به تصویر می‌کشد.

مادر، خواهر و همسر موسی نیز با کوچکترین بهانه‌ای، آوازخوانی می‌کنند. این مطالب در کنار هم، مروج سبک زندگی بدون حیای آمریکایی است و مناسب یک فیلم تاریخ مقدس نیست. در برخی موارد، کارگردانان، به نحوی سبک زندگی غربی را به نقش‌های مقدس فیلم، نسبت داده اند که به ضعف فیلمنامه و فیلم انجامیده است. هر مخاطبی، حتی یهودی، چنین سکانس‌هایی را پس می‌زند، لذا از جذابیت و تاثیرگذاری اثر کاسته

شده است.

موسای متکبر و اشرافی!

موسای این اثر، متکبر و خودخواه است، وقتی خواهرش را در کوچه می‌بیند، او را برده خطاب کرده و به زمین می‌اندازد، گرچه بعدا مردم‌دار می‌شود. وی، از شنیدن واقعیت بردگی اصالی خویش، به شدت ناخشنود شده، به قصر پناه می‌برد و انتظارات مادی خویش را با آواز می‌خواند. وی، زمانی با برده‌ها احساس همدردی کرد و مظلومیت آنها را دید که متوجه شد خودش از جنس برده‌هاست؛ البته هارون، در ابتدای رسالت، این نکته را به او متذکر شد و موسی تأیید کرد. موسی قبل از شنیدن حقیقت، نه تنها ظلم فرعون به برده ها را نمی‌دید، بلکه خودش نیز به آنها ظلم می‌کرد، مثلا هنگامی که با رامسس کالسکه‌سواری می‌کنند، بناها را خراب کرده و باعث سقوط برده‌ها و زحمت دوچندان آن‌ها می‌شوند.


موسای صهیونیستی و سرکشی در برابر خدا

وی در مقابل خدا نه تنها خاشع نیست، بلکه جسارت خاصی دارد، مثلا هنگام شنیدن پیامبری‌اش اعتراض کرده و به خدا می‌گوید: پیامبرت را اشتباه انتخاب کرده‌ای؟ او بعد از پیامبری، لفظ «مردم من» را مکررا تکرار می‌کند، به گونه‌ای که بوی نژادپرستی صهیونی، به راحتی در فیلمنامه احساس می‌شود. گویی برنامه خداوند صرفا نجات یهودیان است، نه هدایت بشر. وی، هدف رسالت و دلیل معجزات بزرگش را نجات قومش و رساندن آنها به سرزمین شیر و عسل عنوان می‌کند و مقام نبوت را تا این حد تقلیل می‌دهد. البته این تقلیل‌گرایی در دین، نبوت، وحی و معجزه، خاص این اثر نیست و فضای کلی فیلم‌های هالیوود بدین سمت متمایل است؛ در حالی که از نظر قرآن که در انتهای این انیمیشن نیز به آیاتش استناد می‌شود، رسالت این پیامبر مظلوم الهی، ایستادگی در مقابل انحراف و طغيان فرعون است.


فرعونِ پسر (رامسس)

در این اثر، رامسس در ایام جوانی، فرد پاک و ساده‌تری نسبت به موسی است، زیرا در این فیلم، در جوانی اغلب موسی خرابکاری می‌کرد و در آخر گناهش به گردن رامسس می‌افتاد. اراده و نظمی چون فرعون پدر ندارد و به گفته پدرش، او حلقه درست زنجیر فراعنه است. وی تلاش می‌کند موسی را از رفتن به مدین باز دارد، اما موسی نمی‌پذیرد. او به موسی علاقه داشت و بعد از بازگشت موسی به مصر، به گرمی از او استقبال کرد و قدردان محبت‌های او بود. نگاهش به موسی بعد از پیامبری، در ابتدا به مانند همان برادرخوانده سابقش است. اما بعد که در گیرودار نجات قوم موسی از مصر، تبدیل به شخصیتی ضدقهرمان می‌شود که در مقابل شخصیت مثبت قرار می‌گیرد. او با لجاجت در برابر خدای قومی یهود، باعث عذاب‌های مختلف می‌شود. در انتها نیز با سپاهیانش، به دنبال یهودیان راه می‌افتد و حتی با دیدن معجزه بزرگ حضرت موسی، پند نمی‌گیرد. در انتها با دستور ورود سپاهیانش به دریای شکافته به دنبال بنی‌اسرائیل، باعث غرق شدن همه آنها می‌شود، گرچه ظاهرا خودش زنده می‌ماند.


میریام، خواهر حضرت موسی (علیه السلام)

در این اثر، او نقش بسیار مهمی در زندگی موسی و رسالت نجات‌بخش او برای یهودیان دارد. وی از کودکی تا انتهای فیلم، پیوسته راهنما، نجات بخش و هادی اوست. اوست که از رفتن موسی به قصر، خبردار شده، در جوانی موسی را هدایت کرده و حقیقت را به او یادآور می‌شود. در ابتدای رسالت موسی اوست که همراهش شده و مردم را نیز به وی دعوت می‌کند، همچنین اشتباهات هارون و برخورد ناشایست او با موسی را گوشزد می‌کند. بعد از رسالت نیز، هر گاه موسی افسرده و نگران است، او نگرانی‌اش را برطرف نموده و به او آرامش و امیدواری می‌دهد. اوست که مردم را جمع کرده و خبر آزادی و رفتن به سرزمین موعود را اعلام می‌کند، اوست که پیوسته نام خدا را بر زبان می‌آورد و ... . گویا نقش وزارت که قرآن آن را به هارون نسبت داده، اینجا برای خواهرش نمود پیدا کرده است!


صفورا، همسر حضرت موسی (علیه‌السلام)

شخصیت وی در این انیمیشن، در ابتدا دختری نیمه‌عریان، بی‌حیا و مغرور است که کاهنان جادوگر در مجلس عیش و عشرت دربار، حاضرش می‌کنند. او مراسم‌گردانی کرده، سپس با مهارت و چابکی با شتری از دربار می‌گریزد و به مدین برمی‌گردد. موسای فیلم، عاشق این دختر غيرعبرانی شده است، او را دنبال و ناگهان در ادامه او را گم می‌کند. بعد از رسیدن به مدین دوباره او را می‌بیند و با وی ازدواج می‌کند. در مراسم ازدواجشان همه اهالی نزدیک به خیمه شعيب، تا پاسی از شب به رقص و آواز مختلط مشغولند. حتی در سکانس انتهایی فیلم نیز که مدتی از پیامبری موسی گذشته برخلاف اکثر زنان محجبه بنی‌اسرائیل، لباس مانکن‌گونه خویش را به همراه دارد.

از آنجا که فیلم درباره مهم ترین پیامبر و منجی یهود است اگر به جای بدن‌نمایی، رقص و غرور، طبق ملاک‌های سخت گیرانه شرع يهود، همسر موسی عفيف و محجوب به تصویر کشیده می‌شد، فیلم نفوذ بیشتری در دل مخاطبانی داشت که برای یک فیلم مقدس به سینما آمده‌اند، نه یک شوی لباس آمریکایی. قطعا این مطلب از نقاط ضعف جدی در فیلمنامه و فیلم محسوب و باعث دلزدگی مخاطبین می‌شود. مگر آن که گفته شود، فیلم در پی ذائقه‌سازی خاصی برای مخاطبان جوان، درباره مقدسین است، حتی اگر به قیمت از دست دادن مخاطبین سنتی و مسن باشد.

در سکانس انتهایی انیمیشن، در حالی که یهودیان در حال شادمانی هستند، موسی، صفورا را جلوی مردم می‌بوسد و صفورا با افتخار خطاب به موسی می‌گوید: «نگاه کن موسی، به مردمت و نگاه کن. آنها آزادند!» و در اینجا موسیقی اوج می‌گیرد.


یوکابد، مادر حضرت موسی (عليه السلام)

در سکانس‌های آغازین انیمیشن، وی بدین صورت معرفی شده است: فردی که حجاب کاملی ندارد، در حالی که موهایش از زیر حجابش پیداست، آواز می‌خواند و به فکر نجات فرزند پسرش از دست فرعونیان است. جز این اوصاف، نشانه‌ای از تقوا و توحید در وی دیده نمی‌شود. در انتهای فیلم نیز، در کنار خواهر همسر موسی، آوازه خوان به سوی ارض موعود می‌روند. فیلمنامه نویس و کارگردانان می‌توانستند تصویری معنوی و دلنشین از مادر موسی، نمایش دهند؛ حداقل مانند مریم مقدس که در برخی آثار کلاسیک مسیحی، عفاف، حیا و حجاب کاملی به وی نسبت داده‌اند و دلنشین و قدیسه درآمده است. البته همه مخاطبین، عفاف، حیا و حجاب زن را فطرتا دوست دارند، ولی این اثر بیش از ارائه تصویر تاریخی مقدس، سبک زندگی خاص مادی، زمینی و سکولار را به تصویر کشیده و همه شخصیت‌ها را فدای این تفکر کرده است.


هارون، برادر حضرت موسی (عليهما السلام)

نقش مهمی در زندگی موسی ندارد. نه در جهت روشنگری و یادآوری حقیقت به او کمک می‌کند و نه هنگام رسالت به او یاری می‌رساند، بلکه در ابتدا از مخالفان و طعنه زنندگان است که با عتاب خواهرش، آرام می‌شود (؟)


شعیب (جترو) (عليه السلام)

نه تنها اثری از ولایت الهی، انذار و تبشیر مردم در شعیب (جترو) دیده نمی‌شود؛ بلکه دعوت کننده به گناه، رقص و آواز مختلط هم است؛ به طوری که در جشن به آواز خواندن و رقص پرداخت و دیگران را نیز تشویق بدان می‌کرد. او بیشتر مانند دامداری پولدار و خوشگذران به تصویر در آمده که با افتخار دختر طناز و امروزی خود را به عقد موسای منجی در می‌آورد. وی از سرزمینی جز مصر، از نژادی شرقی و غیر بنی‌اسرائیلی است. او در این فیلم، نماد خوشگذرانی و شادمانی شرقی، منهای تفکر و نشانه شاخص دینی است؛ دخترانش نیز مراعات اصول دینی را نمی‌کنند. سبک زندگی آن‌ها بیشتر به سکولارهای عرف‌گرا و غربی نزدیک است، تا خانواده یک پیامبر یا ولی الهی از سرزمین‌های شرقی که آن روزها در حوزه تمدنی ایران یا مصر قرار داشته‌اند.


دختران شعیب

دختران شعیب، در این اثر یهودی-صهیونی نه تنها با حیا نبودند، بلکه بی‌حیا، جسور و طنازند و با راهزنان بر سر آب چاه گلاویز می‌شوند. از کوچکترین تا بزرگ‌ترین آنان، حجابی برهنه‌ و رفتاری زننده با نامحرم دارند. وقتی موسی در فیلم، در حال استحمام توسط سه زن در خیمه شعیب است، از وسط خیمه ها به صورت پنهانی نگاه و او مسخره می‌کنند! بزرگ‌ترین آن‌ها صفوراست که مانند مانکن، لباس می‌پوشد و قبل از ازدواج با موسی، رفتارهایی چون ارتباطات امروزین دختران و پسران هرزه دارد. بعد از ازدواج، نیز در انظار مردم، رفتارهایی دور از شان همسر پیامبر الهی دارد؛ در جمع مردم همسرش را می‌بوسد و تا آخر داستان لباس نیمه‌برهنه به تن دارد. البته دیگر زنان اطراف شعيب، نیز رفتاری دینی نداشتند؛ مرد نامحرم را حمام می‌کردند و به رقص و آواز می‌پرداختند.


احساسی که فیلم با سبک و موسیقی منتقل می‌کند

این انیمیشن به صورت حساب شده، احساسات مخاطبین را به سمت خاصی سوق می‌دهد. طرح‌های دیوار قصر فرعون، در کنار سبک خاص نقاشی شخصیت‌ها، موسیقی فیلم و تم‌های آوازی ۲۵ دقیقه‌ای این انیمیشن، حس همذات پنداری با قوم برتر خدا و تنفر از دشمنان ایشان را نصیب مخاطب می‌کند. به دلیل اهمیت موسیقی و آواز در این اثر، توضیح کوتاهی در این باره لازم است.

موسیقی فیلم، کارکردهای متفاوتی دارد؛ از جمله باعث می‌شود که برخی شخصیت‌ها، مؤثرتر و عمیق‌تر در ذهن مخاطب بمانند. موسیقی برای افشای وجوه شخصیتی کاراکترها، تاکید بر اهمیت برخی موقعیت‌ها، تداعی برخی مضامین، برانگیختن و انتقال روان‌تر احساسات به مخاطب به کار می‌رود. کارکردهای دیگری نیز برای موسیقی فیلم برشمرده‌اند، که فعلا به بیان آنها نیازی نیست. در این انیمیشن، بخشی از موسیقی فیلم، تم آوازی دارد؛ علاوه بر تیتراژ آغاز و پایان، بخش‌هایی از دیالوگ شخصیت‌ها و روایت داستان هم با آواز مطرح شده است. تا حدودی عملکردهای بیان شده موسیقی فیلم را داراست.

هانس زیمر
هانس زیمر

آهنگسازی و ترانه سرایی این اثر را هانس زیمر و استفان شوارتز بر عهده داشته‌اند. استفان شوارتز، ترانه‌سرا و آهنگ ساز آمریکایی، متولد ۱۹۶۸ است که به خاطر قطعه «when you believe» از همین انیمیشن، برنده جایزه اسکار شد. هانس زیمر، آلمانی تبار و متولد ۱۹۵۷ است. او تاکنون برای بیش از صد فیلم سینمایی موسیقی متن ساخته است و یکی از مهم‌ترین چهره‌های دنیای موسیقی فیلم است. زیمر به خاطر موسیقی «شاهزاده مصر» نامزد جایزه اسکار شد. وی در حال حاضر، مسئول بخش موسیقی کمپانی دریم ورکس است.

تم آوازی فیلم، مجموعا حدود بیست و پنج دقیقه است که در آن مفاهیم کلیدی و مهم قوم یهود، مانند یک موتیف، تکرار می شود تا در جان مخاطب بنشیند؛ از جمله: «مظلومیت بنی اسرائیل» و کمک‌خواهی آنان با تکرار واژه «delive us» یعنی: مارا نجات بده، «خدای قومی و قوم برگزیده» با استفاده از واژه «my people» یا «your people» یعنی: مردم من (موسی) یا مردم تو (خدا)، «سرزمین موعود» با عبارت « promised land»، «معجزه» با لفظ «miracles» و «باورعقیده» با عبارت «believe».

به عنوان نمونه، موسیقی سکانس آغازین انیمیشن با شروعی با شکوه و تأثیر‌گذار بر مخاطب، مطرح می‌شود. در آغاز پویانما، پس از نمایی از ابرهای تیره و تار و درهم فرورفته که کم کم باز می‌شوند و خورشید از پشت آن آشکار می‌شود، به کار گماردن ظالمانه یهودیان توسط فرعونیان و، نیز دعا و تقاضای این مردم ستم‌دیده را برای رهایی و رسیدن به سرزمین موعود، به تصویر می‌کشد. آوازی با صدای هم‌خوانی مردانه که موسیقی کوبنده ابتدای آن بیان‌کننده محیطی پر از ترس، ظلم و وحشت است:

Mud... sand... water... straw. Faster! Mud... and lift... sand... and pull...

water... and raise up! Straw... faster!

...

یعنی: گل ... شن... آب... کاه. سریع تر! گل... و بالابردن........شن... و کشیدن... آب... و بالا آوردن! کاه... سریع‌تر (از قول سر کارگر ناظر) این کوبش‌ها و همخوانی، حکایت از ستم بر کارگران یهودی، امید و دعای آن‌ها برای رهایی و وعده خدای خود دارد. در ادامه ترانه یهودیان این است:

With the sting of the whip on my shoulder with the salt of my sweat on

my brow... Elohim God on high can you hear your people cry? Help us now.

this dark hour... Deliver us hear our call deliver us Lord of all! Remember

us here in the burning sand! Deliver us there's a land you promised us!

Deliver us out of bondage and Deliver us to the promised land!

یعنی: «با سوزش شلاق بر شانه‌هایم، آه! با شوری عرق بر پیشانیم، الوهیم، خدای والا مرتبه! می‌توانی صدای گریه قومت را بشنوی؟ اکنون به ما کمک کن! در این زمان تاریک... ما را نجات بده! صدای ما را بشنو! ما را نجات بده، ای خدای همگان! ما را به یاد بیاور! اینجا بر روی این شن‌های داغ! ما را نجات بده! سرزمینی هست که وعده آن را به ما دادی! ما را از این اسارت رها کن! ما را نجات بده و به سرزمین موعود ببر!» لفظی که برای خداوند در این دعاها استفاده می‌شود «Elohim» است نه نام های دیگر خدا در میان عبرانیان، چون: «یهوه) که نام خاص خدای یهودیان است و بیانش جز در موراد خاص برای کاهن‌ها تحریم شده است، «آدونای» که برای حفظ احترام «یهوه»، خدای یهودی، به جای آن به کار می‌رود، «ال» و «ال شدای» که نامی عمومی برای خدا در میان قبایل یهودی است و «لرد» که مسیحیان برای مسیح به کار می‌برند.

چرا که «الوهیم» همان خدای با هیبت و پناهگاه ترسندگان و خدای داور مهربان که همراه با لفظ «your people»، مؤید تصویر خدای قومی از پروردگار است. واژه «delieverus» همان طلب رهایی و نجات مردم بی پناه و رنج کشیده است که در برخی قطعات در ادامه آن واژه «promised land» می آید؛ یعنی: سرزمین موعود، که بنی اسرائیل از خدای خود برای رهایی از ستم، آنجا را طلب می کند. با این قطعه، فضای داستان و مساله اصلی آن - یعنی مظلومیت قومی بی‌گناه - برای مخاطب مشخص می‌شود. موسیقی و آواز در این قسمت، هم بر این مظلومیت تاکید می کند و هم حس تعلیق و تعقیب ماجرا را در مخاطب بر می‌انگیزد.

مساله سرزمین موعود هم، ناگفته‌ای است که این آواز، در اینجا به عنوان پیش فرض، به مخاطب القا کرده، با آواز کند و در جان مخاطب می‌نشاند.

موسیقی و بازی با احساسات مخاطب، در زمانی که موسی از قصر بیرون می‌رود و خواهرش بردگی او را متذکر می شود، نیز اوج می‌گیرد. مخاطب نیز همراه موسی، نمی‌تواند از قصر دل بکند و درگیر عشق به دنیای تجملاتی دربار می‌شود. در انتها نیز در اثر موسیقی و طراحی خاص انیمیشن، هر مخاطبی به محق بودن یهودیان برای ورود به سرزمین جدید اذعان می‌کند.


بررسی معانی اثر

این پویانمایی پرخرج و تأثیرگذار در ادامه طرح اسطوره‌های مذهبی و قومی یهود، توسط سران یهودی - صهیونیست شرکت دریم ورکس است. این پویانمایی در احیای آرمان‌های عهد عتیقی و یهودیت دنیاطلب، آن چنان تأثیرگذار بود که مادر اسپیلبرگ، مدتی پس از ساخت آن، با هوشمندی، حق مطلب را درباره فرزندش ادا کرد و درباره این محصول، چنین گفت: «من امروز می‌توانم بگویم، پیامبری یهودی به دنیا آورده‌ام که تورات را در دست راست خویش و دوربین را در در دست چپ خود دارد!»

معانی مستقیم این انیمیشن بدین قرارند: برتری و برگزیدگی قوم خدا که همانا یهودیان هستند، سرزمین موعودی که یهودیان باید بدان راه یابند تا از بردگی امثال فرعون برهند، مظلومیت تاریخی یهودیان، با چاشنی منجی و خدای قومی که در این اثر دیده می‌شود. در این انیمیشن، توجه خاص خدا به یهودیان به مثابه یک قوم جلوه کرده است و نه یک آئین بزرگ الهی.

در این اثر از هدایت، قدسیت و معنویت الهی موسی(ع) و یهود، خبر چندانی نیست و بیشتر قومیت و ملیت یهود و تاریخ جعلی قبيله يهودا به تصویر کشیده شده است. در این اثر، موسی نه پیامبری الهی و اولوالعزم، که صرفا منجی قوم یهود از دست ظلم فرعونیان است. وی در جوانی اهل خوشگذرانی نامشروع و غفلت است! این اثر چندین اسطوره قومی یهودی را برجسته‌سازی می‌کند و قرائتی کاملا صهیونیستی از تورات دارد.

سال ۱۹۹۸م. همان روزهایی که فلسطین و بیداری اسلامی، روح تازه ای گرفته بود، «اسرائیل» جنایتکار، کشتار «قانا» در جنوب لبنان را انجام داده بود (۱۹۹۹م.) و نیاز به ابزارهای تبلیغاتی جدیدی برای کسب مشروعیت دوباره در اذهان جهانیان داشت، این انیمیشن صهیونیستی وارد بازار شد.

همچنین همان گونه که گذشت، این اثر مروج سبک زندگی آمریکایی است. این انیمیشن، سبک لذت جویانه و رفاه زده از زندگی را به مقدسین نسبت می‌دهد، تا توجیه


نگاهی به مبانی اثر

خداشناسی یهودی - اسطوره‌ای

همان طور که گذشت، این اثر مبتنی بر ضعف و جهل خداست. اساسا یهوه، «خدای قومی یهودیان»، در این اثر، خدایی خشمگین و غیرتی نسبت به مردمش» تصویر می‌شود، او معنویت، عمیق و جهان شمولی ندارد. خدایی که به شکل نوری مجسم شده و قابل رؤیت و حرکت است. زیرا خداوند کتاب مقدس یهود، صفات عجیب و غریبی دارد، مثلا همانند انسان است، دو پا دارد، مانند انسان راه می‌رود، از آسمان به زمین فرود آمده، به هر کجا که بخواهد می‌رود و جایی را برای سکونت و زندگی خویش مسکن قرار می‌دهد، آن قدر نادان است که بدون نشانه نمی‌تواند خانه مؤمنان را از خانه کفار تشخیص دهد، از کرده خویش پشیمان می‌شود، با انسان کشتی می‌گیرد و در عین این سه گانگی، یکی است، یعنی هم یگانه است و هم سه گانه، مار از او راستگوتر است، از آسمان‌ها به زمین آمده، بین کلام مردم تفرقه می‌اندازد، چون از وحدت کلام آن‌ها می‌ترسد و چیزی را می‌گوید و باز تغییر می‌دهد" (نعوذ بالله) آن برای مردم راحت‌تر شود. این اثر رفتارهایی چون: زندگی با سگ در داخل منزل، رقص و آواز، لباس‌های نیمه عریان و بدن‌نما، جشن‌هایی با ظاهر سکولار و ضد دینی را با استفاده از نماهای جذاب و موسیقی تأثیرگذار، موجه جلوه می‌دهد و به شدت تبلیغ می‌کند. همچنین در صحنه‌های متعدد، روابط باز و عاشقانه موسی و همسرش و خلوت آن‌ها را چه قبل و چه بعد از ازدواج نشان می‌دهد؛ لذا، روابط خارج از چارچوب موازین شرع و عرف سالم را به ذهن کودکان منتقل می‌کند.

همچنین با ترویج دوستی دختر و پسر و روابط عاشقانه در مجامع عمومی، آن هم توسط یک پیامبر، بی‌حیایی را ترویج کرده و از ساحت انبياء قداست‌زدایی می‌کند. این قدسیت زدایی و معنویت زدایی در دراز مدت، منجر به توجیه ماده‌گرایی تمدن غرب و دولت صهیونیستی آمریکا می‌شود و به مصرف زدگی مخاطبان می‌انجامد.

همچنین این انیمیشن اشارتی کوتاه به هولوکاست دارد. در سکانسی که موسی می‌خواهد فرعون را انذار کرده و عذاب خدا (مرگ نخست زادگان مصری) را یادآور شود، وی کنار دیواری ایستاده که تصویر قتل فرزندان پسر بنی اسرائیل و به دریا انداختن آن‌ها به دستور فرعون پدر، بر روی آن نقش بسته است. با این تصویر، مشابهتی

میان عذاب خدا و ظلم فرعون، ایجاد شده که ناخودآگاه مخاطب علیت را از آن استنباط می‌کند: همان طور که مصریان کشتند، خدای قومی یهود هم محق است که بکشد! و یهودیان باید از مصر خارج شوند و به سرزمین وعده داده شده ورود کنند تا دیگر کسی نتواند به آنان ظلم کند! دقیقا مبانی صهیونیستی، به بهانه متن کتاب مقدس، به مخاطب حقنه می‌شود.


انسان‌شناسی نژادی - اومانیستی

انسان شناسی این اثر نیز بیشتر به اومانیسم نزدیک است تا انسان شناسی که در آن منشأ و مقصد خدا و راه نزدیکی به وی، عبودیت و اتکا به او در تمام آنات زندگی است. البته جای تعجب نیست که چنین باشد؛ چرا که، شرکت صهیونیستی دریم ورکس و بسیاری از عوامل آن، از مدافعان دموکرات ها و همجنس بازی در آمریکا هستند. با چنین انسان‌شناسی، جز اینچنین اثری و سبک زندگی می‌تواند بیرون آید؟ انسان شناسی

قوم محور و نژادگرای این فیلم، به وضوح از دل اثر بیرون می‌زند و مخاطبان غیریهودی و حتی یهودیان غیر صهیونیست را آزار می‌دهد، به شرطی که در خلسه تصاویر و موسیقی این اثر غرق نشوند.


وحی و پیامبری قومی، زمینی و سرزمین‌گرایانه

همچنین در این اثر، وحی را در حد تجربه‌ای شخصی، زمینی و قوم گرایانه تنزل و تقلیل داده‌اند. در این فیلم، عصمت پیامبران الهی زیر سؤال رفته و به کودکان معصوم و حتی بزرگسالان مخاطب اثر، القا می‌شود که پیامبران بزرگی چون موسی (علیه السلام)، و مانند افراد عادی بوده و مرتکب گناه و اشتباه می‌شده‌اند، البته با این حال، مورد لطف عنایت دائم خدا نیز قرار گرفته و حتی منجی و قهرمان قومشان نیز شده‌اند. مخاطب در طول فیلم، تا لحظه القای وحی در غار، خداباوری موسی را ندیده است. خدا در زندگی رفاه‌زده وی در کاخ و قصر، نمودی ندارد. حتی زمانی که از رسالتش آگاه می‌شود، اعتراض می‌کند و می‌گوید: «پیامبرت را اشتباه انتخاب کرده.ای»! خدا نیز با عتابی تند جواب موسی را می‌دهد.

در این اثر، رابطه بین خدا و موسی، بیش از آن که رابطه‌ای مبتنی بر عبودیت، رحمت و مهر باشد، رابطه‌ای اقتدارگرایانه، با قرائت صهیونیستی است. هدف رسالت موسی نیز بسیار سطحی و مادی معرفی شده است، چه به وسیله خدا و چه توسط موسى: «رهایی بنی اسرائیل از دست فرعون و رساندن آن‌ها به سرزمین شیر و عسل (سرزمین موعود)».

این موجب شگفتی نیست، چرا که در تورات حرف فعلی نیز شبیه به همین مطلب را شاهدیم: «پس اکنون بیا تا تو را نزد فرعون بفرستم و قوم من بنی اسرائیل را از مصر بیرون آوری». به نوشته حسین توفیقی: «تورات می گ‌گوید خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) وعده داد، بنی‌اسرائیل را از دست مصریان نجات دهد و سرزمین کنعان و حدود آن را که اماکن پر برکتی بودند، به ایشان عطا کند. از این رو، حضرت موسی (عليه السلام) رسالت یافت نزد فرعون برود و از او بخواهد که بنی‌اسرائیل را رها کند.

قرآن مجید به رسالت مهم دیگری نیز برای حضرت اشاره می‌کند که عبارتند از: دعوت فرعون به ایمان و عمل صالح و ترک کفر و ستمگری». اما نه در تورات و نه در این انیمیشن سینمایی، اثری از این مأموریت مهم نیست، انگار نه انگار که انبیاء اهداف والاتری چون: دعوت به توحید و یگانه‌پرستی، نفی شرک و ایمان به خدا و ارزش‌های اخلاقی نیز داشته‌اند.

در اینجا موسی، صرفا یک برگزیده است که دلیل برگزیدگی او مشخص نیست؛ زیرا نه تنها عصمت و دوری از گناه ندارد، بلکه جوانی خوشگذران و غافل است که گویی خواهر و مادرش لیاقت بیشتری دارند. این مهم را می‌توان در منجی‌شناسی خاص یهودیان و تقدیرگرایی آنان جستجو کرد.


تحلیل و ارزیابی حِکمی اثر

این انیمیشن، با نقاط برجسته‌ای در بداعت سبک، طراحی‌های باشکوه، موسیقی و تم‌های آوازی، تلاش می‌کند مؤيد الهیات یهودی - صهیونی باشد. این الهیات زمینی و سکولار، امروزه از الهیات ادیان آسمانی و ابراهیمی فاصله گرفته و به جای توحید، عبودیت، نبوت، معاد و ولایت برگزیدگان شایسته الهی، تبدیل به سرزمین‌گرایی، نژاد‌‌پرستی، منجیان قومی (بدون لحاظ شایستگی درونی) و سبک زندگی مادی شده است. در جای جای دیالوگ‌ها و شخصیت‌پردازی‌ها این الهيات، قابل مشاهده است که اشارات متعددی بدان رفت.

چنین انیمیشنی نه تنها سر در آسمان ندارد که پای در زمین انحصارگرایانه صهیونیست‌های هالیوود دارد. خانواده‌ها باید مواظب فرزندان خود باشند که با دیدن چنین آثاری نسبت به صهیونیست‌های سلطه‌طلب و غاصب و تاریخ ایشان، دچار تضاد و اشتباه نشوند.

‏مقایسه تطبیقی نگاه توراتی با این انیمیشن، مشخص نمود، این اثر نسبت به تورات، به ایده‌های مادی نزدیک‌تر شده است. البته با مقایسه این اثر با نگاه قرآنی به داستان حضرت موسی (علیه السلام) - که آیات زیادی از قرآن را به خود اختصاص داده است - زیبایی نظر قرآن، لطافت طبع و پاکی اسلام به دست می‌آید.

عوامل این اثر با قرار دادن سه فقره از کتب مذاهب ابراهیمی، در انتهای انیمشن، تلاش داشته‌اند قرائت صهیونیستی و مادی خود از پیامبران را به مخاطبان القا کنند. غافل از آن که مخاطب هوشمند، با کوچک‌ترین نظری به آخرین کتاب آسمانی، ضعف‌های متنوع اینان در داستان پردازی و زاویه دید را می‌فهمد و اطمینانش به سینمای هالیوود و اربابان آن کمتر خواهد شد.

https://virgool.io/@JavadAnbardaran/2-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-frzfwir3hczd
نقد فیلم شاهزاده مصرنقد انیمیشن شاهزاده مصرمحمد حسین فرج نژاددین در سینمای شرق و غرب
دسته بندی مطالب https://vrgl.ir/0nQrs | هیچ ابن هیچ ابن هیچ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید