Jooje_tighi
Jooje_tighi
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

چرا لالایی؟!

این یادداشت پیرو پست ماهنامه ی دست انداز (شماره ی۷:مهر۹۸)+۱مسابقه نوشته شده است.

تا حالا به این فکر کردید که چرا ما ایرانی ها برای بچه هامون لالایی میخوانیم؟ چندتا دلیل یا چند تا چون که به ذهنم میرسد را به صورت طنز و جدی برای شما می نویسم:

• اگر «لا»را به معنای«نه» در نظر بگیریم،این حرف را به این دلیل پشت سر هم به نوزادی که حرف حساب حالی اش نمی شود می گویند که«لا» گفتن را که به معنای«نه»گفتن است بیاموزد.البته بعید نیست که با تکرار این حرف از همان ابتدا می خواهند به او بفهمانند که«در این دنیا هیچ خبری نیست!».ایرانی های خائن به زبان فارسی، این حرف را بر سر زبان ها انداختند.وگرنه ما ایرانی های اصیل و فارسی دوست الان باید برای بچه هایمان به جای لالایی «نه نه یی!»می خواندیم!

• هیچ کس به زبان فارسی خیانت نکرده است.ما ایرانی های فرهیخته از همان اول که فرزندانمان به دنیا می آیند به آنها از رمز و رموز پیشرفت کردن که همان«لایی کشیدن و سبقت گرفتن در تمام امور،از همه و به هر قیمتی!»است را می آموزیم!

• «لالایی»را اولین بار یک تاجر و کاسب حقّه باز برای فرزندش خواند.وقتی همسرش در کمال تعجب پرسید:«تاجر تو چه تجارت می کنی؟!»نه نه قاطی کردم این را نپرسید.پرسید:«تاجر!به جای اذان و اقامه،این چه جفنگیات است که دم گوش دلبندمان می خوانی؟!»جواب شنید:«رمز تجارت!»همسر تاجر با تعجب بیشتر و با دهانی بازتر پرسید:«این چه رموز است؟»تاجر پاسخ داد:«این عمارت اعیانی و آن ویلای شمال،این خدم و حشم و آن بنز و پورشه ی داخل پارکینگ،همه و همه از صدقه سر همین رمز به دست آمدند!»دهان همسر تاجر این بار از تعجب به قدری باز شد که دیگر صورتش معلوم نبود و در همین حال پرسید:«می شود رمزگشایی کنی؟!»تاجر پاسخ داد:«برنج اروگوئه ای را کردم لای برنج ایرانی و به قیمت برنج ایرانی فروختم.گردوی چهار سال پیش را کردم لای گردوی امسالی و به قیمت گردوی امسالی فروختم.پسته ی ده سال پیش را کردم لای پسته پارسالی و به قیمت پسته امسالی فروختم!»اینجا بود که همسر تاجر پرسید:«تاجر تو چه تجارت می کنی؟!»و تاجر پاسخ داد:«لالا لالایی لالا لالایی لالا لالایی!»


• این لایی که به او می گوییم به معنی«تو و میان»است.داریم به نوزاد گوشزد می کنیم که کل دوران زندگی ات را در لا و میان به سرخواهی برد.از لایی آمده ای،در لایی خواهی زیست و عاقبت در لایی خواهی خُفت!

•«لا» یکی از نت های موسیقی است.حالا چرا از میان این همه نت ما به «لا» گیر داده ایم؟برای اینکه ما ملّت افراط و تفریطیم. ما ملت گیر دادن به یک چیز و رها کردن باقی چیزها هستیم.اگر از تمام نت های موسیقی استفاده می کردیم حتما نتیجه بهتری می گرفتیم مثلا چیزی شبیه به این:دو دو دویی یه وقت رو اعصاب این و اون ندویی/رِ رِ رِ راحت باشی الهی/می می می می خوری زمین یه وقتایی/فا فا فا مهم نیست که ترکی لری یا فارسی/سُل سُل سُل سُل نخولی یه وقتی(سر نخوری یه وقتی!)/لا لا لا لایی نکشی یه وقتی لایی/ سی سی سی کار نکنی خلاصی!

نکته: من در ویرگول نسبت به سایر دوستان که در مسابقه ی دست انداز شرکت کردند از معروفیت کمتری برخوردارم. تا اینجای کار هم آقای سبحانی جایزه ی این ماه را از آن خود کرده است پس این پست را خیلی به امید برنده شدن و از اینجور حرفا ننوشتم ولی دروغ چرا خوشحال میشوم که بتوانم برنده شوم و یکی دو تا کتاب از آقای دست انداز هدیه بگیرم.




حال خوبتو با من تقسیم کنمسابقه دست اندازچراها و چون هاطنزآخ جون جایزه
«روباه چیزهای زیادی می‌داند، جوجه تیغی اما فقط یک چیز می‌داند، یک چیز خیلی مهم!» (آرکیلوکوس)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید