ویژگی های سرمایه فکری
امروزه باتوجه به اینکه اقتصاد دنیا به سمت اقتصاد دانشی رفته است ضمن توجه به سرمایه فکری، لازم است ویژگی های آن شناسایی شود تا بتوان بهتر در جهت رشد و بهره وری سازمانها از آن استفاده کرد. تالکدار(Talukdar,2008) درمقاله خود با عنوان «سرمایه فکری چیست؟» به بیان ویزگی ها می پردازد. وی بیان کرد که اگرچه سرمایه فکری مشابه داراییهای ملموس در پتانسیل خود برای ایجاد جریانهای نقدی آینده است، اما با سرمایه ملموس در جهات زیر متفاوت است :
>داراییهای فکری، داراییهای غیر رقیب هستند .برخلاف داراییهای فیزیکی که تنها میتواند برای انجام یک کار در یک زمان استفاده شود، داراییهای فکری میتوانند به یکدیگر متصل باشند .برای مثال، یک سیستم پشتیبانی مشتری میتواند از هزاران مشتری در همان زمان پشتیبانی کند .این توانایی در مقیاس کردن با نیاز به داشتن داراییهای فکری بیشتر از داراییهای فیزیکی است .
>سرمایه انسانی و سرمایه رابطهای مالک نیست، بلکه باید با کارکنان و فروشندگان و مشتریان مشترک باشد .بنابراین رشد این نوع سرمایه نیازمند پرورش دقیق است.
>سرمایه ساختاری یک دارایی نامشهود است که میتواند توسط مدیران تحت کنترل باشد .با این حال، نمیتوان به آسانی معامله کرد زیرا هیچ بازاری برای این هدف وجود ندارد .علاوه بر این مشتریان به سرمایه ساختاری تامین کنندگان خود اهمیت نمیدهند زیرا هر کدام از آنها دوست دارند به طور مستقیم با انسان واقعی به جای سیستم ها سروکار داشته باشند .
>سرمایه ساختاری به شکل فرایندهای تدارکات آنی و سیستمهای کنترل موجودی در زمان واقعی میتواند جایگزین هزینههای سرمایهای گرانقیمت مانند انبارهای ذخیرهسازی شود .از اینرو، اقتصاد دانش فرصتهایی را برای هر شرکت برای کشف اینکه آیا داراییهای ناملموس ارزان میتوانند کار داراییهای فیزیکی پرهزینه را انجام دهند، بازکرده است .
>شرکتهایی که سرمایه فکری خود را برای انجام کار دانشی به کار میگیرند، قادر به تولید حاشیه سود بالاتر از کسانی هستند که راهحلهای تولید انبوه را فراهم میکنند.
> سرمایه انسانی، ساختاری و رابطهای اغلب با هم در ترکیبهای منطقی کار میکنند تا به شایستگیهای اصلی که اهمیت استراتژیک را فرض میکنند، برسند .از این رو برای سرمایهگذاری در افراد، سیستمها و مشتریان کافی نیست، اما در ترکیبی که ارزش نهایی را تولید میکند.
5- اندازه گیری سرمایه فکری
مر و همكارانش(2003) بررسی بیش از ۷۰۰ مقاله که به بررسی مسائل مرتبط با سرمایه فکری پرداختهاند پنج دلیل کلی براي توجه و اندازه گيري سرمايه هاي فكري برشمرده اند كه عبارتند از:
1) كمك به سازمانها براي تنظيم استراتژيهاي آنها.
2) ارزيابي اجراي استراتژيها.
3) كمك به تصميمات گسترش و تنوع فعاليتهاي سازمان.
4) استفاده از نتايج اندازه گيري سرمايه هاي فكري به عنوان مبنايي براي جبران خدمات.
5) ابلاغ اين دارايي ها به ذينفعان خارجي سازمانها(Todericiua &serban, 2015 ).
سه هدف اول مربوط به تصمیمگیری داخلی است که هدف را به حداکثر میرساند .عملکرد عملیاتی برای تولید درآمد در پایینترین هزینه و پایداری روابط تامینکننده و مشتری و سهم بازار .نکته چهارم مربوط به طرح انگیزشی اجرایی و پنجم مربوط به انگیزههای سیگنال دهی برای سهامداران خارجی است . مطالعات دیگر نیز به این نتیجه رسیدهاند که سنجش سرمایه فکری برای هر دو اداره داخلی و خارجی موثر است(Talukdar, 2008). کنتی وآبریلو[1](2009) استدلال میکند که " بهترین دلیل برای اندازهگیری سرمایه فکری در نظر گرفتن ریسکهای اندازهگیری آن است. " کمبود کار، مهارتها، عدم صلاحیت، استعداد فرار به رقبا، و سطوح پایین بهرهوری تنها برخی از پیامدهای عدم ارزیابی شاخصهای سرمایه فکری هستند(Todericiua & serban,2015). اندزه گیری سرمایه فکری دارای مزایایی نیز هست که برخی از آنها عبارتند از:
· شناسایی کلیه عوامل نامشهود موجود در سازمان؛
· کنترل مستمر عوامل نامشهود و شناسایی نیازهای تجدید آنها؛
· شناسایی راهکارهای بهبود کارایی عوامل نامشهود در کلیه فرآیندهای سازمانی؛
· تسریع سازوکارهای یادگیری سازمانی؛
· افزایش قدرت خلاقیت و نوآوری؛
· افزایش روحیه همکاری و تعامل میان منابع انسانی؛
· تحمل کمتر هزینه مالی و سرمایه ای؛
· بهبود فرآیند بودجه بندی و برنامهریزیهای راهبردی و اجرایی؛
· ارائه ی اطلاعات مربوط و به موقع به استفاده کنندگان و حرکت به سوی ایجاد بازارهای مالی کارا؛
· افزایش انعطاف پذیری تولید به دلیل کاهش وابستگی به داراییهای مشهود و استفاده از عوامل نامشهود در فرآیند تولید(کوشان فر و گلچين ،1396).