کامیار حبیبی پور
کامیار حبیبی پور
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

چه چیزی کمالگرایی خلق می کند؟



ممکن است مولفه ی بیولوژیکی برای کمالگرایی وجود داشته باشد همانطور که ارتباط آن با اختلال غذا خوردن و اختلال وسواسی-اجباری (OCD) اثبات شده است.

اطلاعاتی که در ادامه می آید بر روی فاکتورهای محیطی که می تواند در کمالگرایی مشارکت یا آن را تشدید کند متمرکز می شود.

تمجید نامتناسب

کارول دِک و همکاران او اثری که تشویق و انتقاد بر روی عملکرد دارد را مورد مطالعه قرار دادند و در مورد "ذهنیت رشد" در قیاس با "ذهنیت ثابت" نوشته اند.

ذهنیت رشد

جوانان با ذهنیت رشد اعتقاد دارند که هوش آن ها می تواند با تلاش توسعه پیدا کند. وقتی که این افراد نتایج مطلوب را نمی سازند به خودشان به شکل یک شکست نگاه نمی کنند بلکه خود را فراگیر (یادگیرنده) می دانند.

مردمان با ذهنیت رشد، بازخورد می خواهند چرا که متوجه هستند که آن ها به ارزیابی سایرین در جهت یادگیری برای بهتر انجام دادن کارها احتیاج دارند. دِک می نویسد شور برای بسط دادن خودتان و چسبیدن به آن حتی (یا به خصوص) وقتی که کارها خوب پیش نمی رود نشان ذهنیت رشد است.

ذهنیت ثابت

در مقابل، مردمان با ذهنیت ثابت (شامل کمالگرایان ناسازگار و دیگران) معتقد هستند که یا انسان ها باهوش هستند یا نیستند و شکست ثابت می کند که شما باهوش نیستید. در حقیقت سخت کار کردن نشان می دهد که شخص هوش ذاتی ندارد. هدف آن ها اجتناب از خطا با هر هزینه ای می شود چرا که آن ها به بازخورد دایمی برای تایید این که باهوش هستند احتیاج دارند. دِک توضیح می دهد که مردم با ذهنیت ثابت شرایط را از منشور "آیا موفق خواهم شد یا شکست خواهم خورد؟" "آیا باهوش یا احمق به نظر خواهم رسید؟" " خواهم برد یا خواهم باخت؟" مشاهده می کنند. مردمان با ذهنیت رشد وقتی که کاری را می توانند انجام دهند که قبلا نمی توانستند انجام دهند احساس موفق بودن می کنند در حالیکه مردمان با ذهنیت ثابت وقتی که از بروز خطاها اجتناب می کنند احساس باهوش بودن می کنند.

تحقیقات دِک از این پرده برداشت که چگونگی تمجید از کودک مشارکت سنگینی دارد در این که او ذهنیت رشد را در تقابل با ذهنیت ثابت بسط بدهد. به طور خلاصه آن هایی که برای باهوش بودن مورد تمجید قرار می گیرند، محتمل تر است که ترس از چیز دیگری غیر از باهوش دیده شدن را گسترش دهند و آن هایی که برای تلاش کردن مورد توجه قرار می گیرند شوری برای رشد را توسعه خواهند داد.

فشار آکادمیک و فرآیند رقابتی پذیرفته شدن در دانشگاه

والدین و بچه ها به طور یکسان گرفتن مدرک دانشگاهی را برای موفقیت بلند مدت و امنیت مالی مهم می بینند. این مورد اغلب به فشار بیرونی و داخلی تبدیل می شود نه تنها برای گرفتن نمرات و امتیازات آزمون بالاتر بلکه همچنین برای ساختن رزومه ای مملو از دست آوردهای چشمگیر فوق برنامه. رقابت محدود به آن هایی که به دانشگاه های برتر تقاضای ورود می دهند نمی شود. افزایش در اهمیت تحصیلات متوسطه در جامعه، همچنین افزایش شهریه منجر به اضطراب بین تمام دانش آموزان در مورد رقابت برای پذیرش و بورسیه بخصوص در زمان شرایط سخت اقتصادی می شود.

پیروی از عواطف و احساسات در مورد موفقیت و شکست (به عبارت دیگر قهرمانان چه کسانی هستند؟)

فرهنگ ما به موفقیت احترام می گذارد و شکست را تمسخر می کند. قهرمانان در جامعه ما تمایل دارند که در زمینه خودشان تجسم عملکرد بی نقص باشند و از طریق بزرگترین تَله بیرونی -موفقیت- پاداش می گیرند. چه ورزشکاری با بیشترین امتیازات، هنرمندی با بیشترین آلبوم فروش رفته یا زیباترین هنرپیشه سینما، چهره های ورزشی ما و شخصیت های صنعت سرگرمی وقتی در اوج کار خود هستند توجه عظیمی دریافت می کنند. وقتی که آن ها تخلفی می کنند رسانه ها به سرعت روی مشکلات آن ها تمرکز می کنند. جوانان این پیام را دریافت می کنند که برای شناخته شدن باید در اوج باشی و وقتی به آن جا رسیدی بهتر است که اشتباهی از شما رخ ندهد.

افزایش آسانگیری در شیوه فرزندپروری

والدین آسانگیر نسبت به بچه های خود بسیار گرم و حمایت گر هستند و قواعد و مرزهای کمی را عرضه می کنند، عموماً لحن دوستی را در مقابل پندآموزی در شیوه فرزندپروری خود به کار می گیرند. نتیجه این است که کنترل رفتاری نوجوان عمدتاً از تمایل آن ها به خشنود کردن والدین خود حاصل می شود. به دست آوردن کمال می تواند تضمین کننده خشنودی والدین باشد بخصوص اگر تعریف آن چه "مورد قبول" است شفاف نباشد.

ترس از ناامیدی

بسیاری از کمالگرایان تمایل زیادی برای اجتناب از ناامید کردن والدین خود دارند بخصوص وقتی که به شیوه فرزندپروری آسانگیر که در بالا اشاره شد رشد کرده باشند. سایرین در ترس از ناامید کردن خودشان به سر می برند. بچه هایی که تنها وقتی که به موفقیت دست پیدا کنند خود را ارزشمند قلمداد می کنند وقتی که در حال تلاش برای پذیرفتن شکست یا محدودیت در عملکرد یا توانایی های خود هستند می توانند به مقدار قابل توجهی ناهنجاری شناختی را تجربه کنند. در نتیجه آن ها کمالگرایی را به عنوان وسیله ای برای اجتناب از ناامیدی به هر قیمتی پیگیری خواهند کرد.

اعمال استانداردهای حرفه ای به فرزندپروری شخصی

بعضی از والدین با آمادگی بالا برای دنیای کار، استانداردهای مشابهی از بهره وری، سودمندی و عملکرد را به زندگی خانوادگی اعمال می کنند. وقتی این پدیده اتفاق می افتد موفقیت یا شکست بچه های آن ها نشانه ای از موفقیت خود آن ها خواهد شد. این می تواند استرس را بر روی بچه ها افزایش دهد چه از طریق فشار مستقیم از جانب والدین چه از طریق تمایل بچه ها به خشنود کردن والدین.

تمایل به مضایقه کردن از والدین تحت استرس

نوجوانانی که والدین خود را استرس زده ارزیابی می کنند گاهی نیاز شدیدی برای دریغ کردن از والدین خود دارند. بچه های والدینی که از تروما، بیماری یا طلاق رنج می برند ممکن است تلاش کنند بچه های بی نقصی باشند. آن ها ممکن است اضطراب و درگیری های خود را مانند رازی در خود نگه دارند و همواره به والدینشان بهترین چهره ی خود را نشان دهند. والدینی که به طور صریح احساسات شدید خود را با بچه ها طرح می کنند یا آن هایی که بیش از حد به بچه های خود به عنوان معتمد در مورد مسایل بزرگسالان تکیه می کنند می توانند این مشکل را تشدید کنند.

نویسنده: ویرایش شده توسط کِنث آر. گینزبرگ و سارا بی. کینزمن

منبع: نزدیک شدن به نوجوانان: راهبردهای ارتباطی مبتنی بر توانمندی برای ساختن انعطاف پذیری و بسط نوجوانان سالم

برگردان از سایت https://www.healthychildren.org/

کمال‌گراییذهنیت رشدترس از ناامیدیشیوه فرزندپروری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید