Kanî
Kanî
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

شیطون خسته ی درونم رفته خواب بهاری برا چن روز :)

اینروزها زندگی مزه ی دیگری میدهد

اینروزها انگار منِ دیگری دارد در این حوالی پرسه میزند ..

خبری از منه سرکش ، خنده رو ، گاهی عصبی .. و خیلی وقتا هم دیوونه

نیست !

خبری از اونیکه : مامانش : روانی ،

رفیقاش : دیوونه،

ابجیاش : تنبل ترین و زبون درازترین جونورِ جهان،

داداشش : بچه جون(با اینکه دو سال بزرگترم ولی کوچیکتر بنظر میرسم :/ )

باباش : خانومه پول دوسته پررو

و دردونه ی شیطون

و اینانا هم : کانو صدایش میزند نیست !



نمیدونم کجا رفته و یا دارد چیکار میکند

فقط میدونم کسی که داره این متنو مینویسه و چن روزیه داره تو خونه ،مدرسه ، ویرگول و همه جا .. پرسه میزنه اون نیس !

شاید اون خسته شده و رفته در درون این کانیه

آروم

بی سر و صدا

لبخند ب رو

و راضی قایم شده

چون دیگ حوصلش اون حوصله ی قدیم نی ?

دیگه برای سرکشی ها ، شیطنت ها و اعتراض کردنا و لج کردنا انرژی ندره !!

اونم خستس رفته فری تایم احتمالن

و عوضش این کانیِ جدی تو کارش و درسش

کسی ک از گوشی ،تلویزیون و رفقا میگذره تا درسشو بخونه?? اومده میدونه زندگی داره اسب میتازونه✋️


خب دیگ همین :/

پ.ن: گفتم دو هفتس هیچی ننوشتم ی چیزی بنویسم حداقل همینجوری کلماتو چپونوم بهم ی چیزی در اومد :///

شیطنتهای کودکانهزندگی
مدتی‌ست که روح من .. چنان چون خیال من تهی‌ست ..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید