میگم : جون مادرت بیخیال شو. این کار درست نیست.
میگی: اگه شمارهش رو میخوای باید این کارو برام بکنی...
وضعیت بدیه، من شمارهی اونو میخوام و تو عیار اینو. حس خوبی به این کار ندارم، آدمها فرصتطلبند. در مقابل شرایط بهتر وا میدن. میدونم اگه به طرف زنگ بزنم و خامش کنم اتفاقات بعدی غیر قابل پیش بینی میشه. اما از طرفی شمارهی این یکیو میخوام. خیلی وقته دنبالش بودم. (در واقع خودم هم از قاعدهی فرصتطلبی مستثنی نیستم).
میگم: اگه جواب داد و موفق شدم، از من ناراحت نشیها. من اصلا دخلی به داستان شما ندارم. با اطمینان میگی نه!
زنگ میزنم. "گوشیو بر ندار لعنتی"
جواب میده!
قلبم تند میزنه ولی اعتماد به نفسم به طرز عجیبی بالاست. هیچ وقت حتی برای خودم چنین کاری نکردم. شاید چون همش یک بازیه راحتتر فک میزنم:
+ خوبی خانمی
_ شما؟
یه اسم رو خودم میزارم و یه داستان فیک تحویلش میدم. اینکه فلان جا دیدمت و شمارت رو از یکی از رفیقات گرفتم و چند وقته تو نَخِتم... بعد زیرچشمی نگات میکنم، داری به دقت گوش میدی، سرتو پایین انداختی و انگشت شست و اشارهت رو به هم میمالی...
_ کدوم رفیقم شماره منو داده به شما؟
+ نمیدونی چقدر التماسش کردم، ولی نمیتونم اسمش رو بگم، احیانا دوست پسری چیزی که ندارید. "بگو دارم لعنتی. بگو مزاحم نشو، قطع کن لامذهب"
_ از طرف برادرام هستید؟
+ مگه برادر دارین؟
با تعجب بهت نگاه میکنم، جلو دهنی گوشی رو میگیرم، با اشاره بهت میگم، مگه طرف داداش داره؟ با علامت سر تایید میکنی و با علامت دست میگی ادامه بده...
_ میدونم اونا این بازی رو چیدن
دلم براش میسوزه، میدونه وسط یه بازیه، اما نمیدونه کدوم بازی. سریع رو کاغذ یه چیزی مینویسی تا من بهش بگم. کاغذ رو مچاله میکنم و رَوِش خودم رو پیش میگیرم :
+ شانس منه، فک میکردم تک فرزندی اینقد ناز و ادا داری...
میخنده... سگرمههات میره تو هم. اشاره میکنم میخوای قطع کنم؟ ولی اصرار داری ادامه بدم
+ نگفتی، با کسی نیستی؟ خوش ندارم باشی
_ نه ، کسیو ندارم
لعنت بهت ، آخه چرا؟ من هنوز شروع هم نکرده بودم. تو کلافه شدی، ولی میگی ادامه بده...
+ کی همو ببینیم؟
...
گوشی رو قطع میکنم. دستت رو میکنی لای موهات و چنگ میکشی. مشخصه که از سرعت عمل من حرصت گرفته. دوس داری با مشت بزنی تو دهنم. راستش خودم هم فک نمیکردم انقد ساده باشه. احساس غرور و شرم دارم!!! من فاتح سرزمین دوست شدم!!!
میگی بزار شماره رو برات بیارم و میری اتاق کناری. اما صدات میاد که زنگ زدی به طرف... صدای گریه میاد.
دست خالی میزنم بیرون. تورو فحش میدم. اون رو فحش میدم. خودم رو از همه بیشتر... هر سه ضلع این مثلث کثافته... رفاقتمون همین جا تموم میشه.